کتاب طنین کوهستان

Echo Mountain
کد کتاب : 55348
مترجم :
شابک : 978-6222740160
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 365
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

از کتاب های برگزیده سال به انتخاب NPR

معرفی کتاب طنین کوهستان اثر لارن ولک

کتاب «طنین کوهستان» رمانی نوشته «لارن ولک» است که نخستین بار در سال 2020 انتشار یافت. پدر «الی» اندکی بعد از تغییر شرایط زندگی خانواده اش، به خاطر افتادن درختی بر سرش به کمایی چندماهه می رود و دکترها، بهبودی او را غیرمحتمل می دانند. «الی» که بر خلاف مادرش و خواهر بزرگترش، ترسی از طبعیت پیرامون ندارد، وظیفه انجام تعداد زیادی از کارهای پدرش را بر عهده می گیرد، و تسلی و آرامشی عمیق را در جنگل تجربه می کند. پس از این که «الی» تصمیم می گیرد از گیاهان جنگل برای نجات پدرش استفاده کند، تنش میان او و مادر و خواهرش افزایش می یابد. «الی» پس از تعقیب یک سگ، زنی سالخورده به نام «کیت» را می یابد که به شدت مجروح شده است، و به تنهایی در کلبه ای بر فراز کوه زندگی می کند. «کیت» به خوبی می تواند حس تقریبا ماوراطبیعی «الی» را درک کند.

کتاب طنین کوهستان

لارن ولک
لارن ولک، زاده ی 28 اکتبر 1956، نویسنده ی آمریکایی است.ولک در بالتیمور در ایالت ماریلند به دنیا آمد. او پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه براون و گرفتن مدرک در رشته ی ادبیات انگلیسی در سال 1981، به عنوان ویراستار و معلم انگلیسی مشغول به کار شد. ولک سپس به نویسندگی روی آورد و علاوه بر آن، به شعر و هنرهای تجسمی نیز پرداخت.
نکوداشت های کتاب طنین کوهستان
Historical fiction at its finest.
داستان تاریخی در بهترین نوع خود.
Horn Book Horn Book

Soothing and exquisitely written.
تسلی بخش و با نثری دلنشین.
People People

A powerful portrait of strength in a time of crisis.
پرتره ای قدرتمند از استواری در دوران بحران.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب طنین کوهستان (لذت متن)
پدرم گفت که خیلی از مردم با پولشان شرط بندی کردند و وقتی احساس کردند ممکن است پولشان را از دست بدهند، ترسیدند و همین باعث شد پول بیشتری از دست بدهند و فقیر شوند و ما هم همراهشان فقیر شدیم. یادم می آید سرم را بالا گرفتم و به پدرم نگاه کردم، چون انتظار توضیح بیشتری داشتم. «نمی فهمم! ما با پولمون شرط بندی کردیم؟» سرش را به علامت نه تکان داد.

«پس چرا ما هم پولمون رو از دست دادیم؟» «ما که یک دفعه پولمون رو از دست ندادیم، اما مردمی که هیچ پولی ندارن، نمیتونن به خیاط دستمزد بدن که براشون لباس بدوزه و وقتی لباس هایی رو که از قبل دارن هنوز میتونن استفاده کنن، لباس جدید نمیخرن.»

و به این ترتیب، اول مغازه پدرم را از دست دادیم، بعد خانه را و آخر هم زندگی را که همیشه داشتیم. آن موقع بود که کلمه دیگری را یاد گرفتم که مردم وقتی درباره سقوط بازار سهام حرف می زدند، آن را به کار می بردند: رکود. رکود بزرگ. یعنی چیزی مخوف و تاریک.