نمایشنامه «در انتظار لفتی» نوشتهی کلیفورد اودتس، یکی از مهمترین آثار سیاسی و اجتماعی تئاتر آمریکا در دوران رکود بزرگ است. این اثر که نخستین بار در ژانویه ۱۹۳۵ در تئاتر سیویک رپرتوری نیویورک اجرا شد، بهسرعت به نمادی از تئاتر چپگرای کارگری بدل گشت و مخاطبان خود را نهتنها در مقام تماشاگر، بلکه بهعنوان بازیگران در صحنهی همبستگی اجتماعی فراخواند. اودتس که از بطن جنبش تئاتر گروهی (The Group Theatre) برخاسته بود، با زبانی پرشور و ساختاری شکسته و اپیزودیک، صدای خشم و امید طبقهی کارگر آمریکا را به گوش جامعه رساند. نمایش در فضایی ساده و بسته آغاز میشود: سالن اتحادیهی رانندگان تاکسی که کارگرانش در انتظار رهبرشان «لفتی کاستلر» گرد آمدهاند تا دربارهی اعتصاب تصمیم بگیرند. غیبت لفتی که بهنوعی قهرمان آرمانی کارگران است، بهانهای میشود برای افشای زنجیرهای از روایتهای شخصی که همگی به ساختار ناعادلانهی اقتصادی زمان پیوند میخورند. در خلال جلسه، تماشاگر شاهد صحنههایی کوتاه و انسانی است-از رانندهای که خانوادهاش زیر بار فقر در حال فرسودگی است تا دانشمندی که از وجدان خود در برابر فساد کارفرمایش دفاع میکند، از زوج جوانی که به دلیل بیپولی نمیتوانند ازدواج کنند تا پزشک یهودیای که قربانی تبعیض میشود. در پایان، زمانی که خبر میرسد لفتی مرده است، کارگران بهجای فروپاشی، به اتحاد و شور جمعی میرسند و فریاد «اعتصاب! اعتصاب!» در صحنه و میان تماشاگران طنین میافکند. اودتس در این نمایشنامه سیاست را از سطح نظری به سطح زیستهی زندگی روزمره میکشاند. او نشان میدهد که فقر، تبعیض، بیعدالتی و استثمار نه مفاهیمی انتزاعی، بلکه تجربههای ملموس انسانیاند. بدینترتیب، شعار معروف فمینیستی «امر شخصی سیاسی است» در اینجا پیشتر و بهشیوهای تجربی متجلی میشود. ساختار اپیزودیک نمایش که از یک صحنه به صحنهای دیگر میپرد، ریتمی پرتنش و زنده دارد و حس آشفتگی اجتماعی را بازتاب میدهد. صحنهپردازی مینیمال و استفاده از بازیگران میان تماشاگران دیوار چهارم را میشکند و مرز میان هنر و کنش سیاسی را از میان میبرد. این سبک اجرایی که در زمان خود نوآورانه بود، موجب شد نمایش به آسانی در سالنهای کوچک، مراکز اتحادیهها و اجتماعات مردمی بازتولید شود. درونمایهی اصلی نمایش، همبستگی کارگران در برابر نظام سرمایهداری بیرحم است. اودتس از زبان طبقات فرودست، کرامت انسانی را فریاد میزند و امید را نه در قهرمان فردی بلکه در کنش جمعی میجوید. «لفتی» هرگز ظاهر نمیشود، اما همین غیبت، بار نمادین اثر را دوچندان میکند: آیا باید در انتظار منجی بود یا خود به کنش برخاست؟ پاسخ نهایی نمایش روشن است-رستگاری در وحدت و اقدام مشترک است. البته، اثر در عین قدرت سیاسی و عاطفی خود، محدودیتهایی نیز دارد. برخی از شخصیتها سادهسازیشدهاند و گاه به شعار نزدیک میشوند؛ زبان خطابی و صریح نمایش ممکن است برای مخاطب معاصر سنگین یا تبلیغاتی به نظر برسد. بااینحال، تأثیر تاریخی و فرهنگی آن انکارناپذیر است. «در انتظار لفتی» نهفقط سندی از دورهای خاص در تاریخ آمریکا، بلکه یادآور نیروی مقاومت و همدلی انسانی است. اودتس در این اثر نشان داد که تئاتر میتواند آینهی حقیقت اجتماعی و ابزاری برای بیداری جمعی باشد. بیش از هشتاد سال پس از نخستین اجرا، پژواک آن فریاد نهایی-«اعتصاب! اعتصاب!»-هنوز در صحنههای تئاتر و در حافظهی مبارزهی انسانی برای عدالت شنیده میشود.
درباره کلیفرد اودتس
کلیفورد اودتس (۱۸ ژوئیهٔ ۱۹۰۶ – ۱۴ اوت ۱۹۶۳) فیلمنامهنویس، کارگردان و هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود.