دور این آغل را هزار بار گفته ام بیایید کمک کنید بگیریم ولی گوش نمی دهند. خودم چند بار رفته ام شنگ و خار کنده ام دورش را و حتی روش را چوب ریخته ام گرفته ام ولی مگر چیست اصلش؟ دیواره اش را با سیخ کردن و کنار هم قرار دادن یک مشت ترکه ی کلفت ونازک سپیدار گرفته اند و یک مشت سیم خاردار نامنظم هم (انگار برای صرفا دلخوشی خودشان) اینجا و آنجا آویزان کرده اند. ارتفاع چوب ها هم آن قدر بلند نیست که بتواند جلوی جست گرگ را از بالایشان به داخل بگیرد و وقتی می افتد و شروع می کند به کندن دنبه ی این میش یا گرفتن گلوی آن بز، بقیه ی گوسفندها هر کدام از داخل رم می کنند و یک طرف آغل را از وحشت سوراخ می کنند تا بتوانند در بروند و الان این آغل ما هزار تا سوراخ دارد