کتاب غریبه ای در شهر

Nothing to Lose
جلد دوازدهم از سری کتاب های جک ریچر
کد کتاب : 596
مترجم :
شابک : 978-600-182-240-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 576
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2008
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز

فیلمی بر اساس این مجموعه، در سال 2012 ساخته شده است.

معرفی کتاب غریبه ای در شهر اثر لی چایلد

در رمان غریبه ای در شهر، دو شهر دورافتاده در کلرادو با نام های «هوپ» و «دیسپِر» وجود دارد که در میانشان چیزی جز جاده ای دوازده مایلی به چشم نمی خورد. در این رمان هیجان انگیز از لی چایلد، جک ریچر، مردی بدون ترس و بدون چیزی برای از دست دادن، به جنگ با شهری می رود که قصد جانش را کرده است. ریچر اصلاً توقع چنین اتفاقی را نداشت. او تنها داشت از دیسپِر رد می شد و سرش به کار خودش گرم بود. اما چند دقیقه پس از حضور او در این شهر، شخصی بالارتبه به بیمارستان منتقل می شود و ریچر با رفتن به شهر هوپ، خود را آماده ی نبرد با سازمانی می کند که در مکانی صنعتی و حصاربندی شده، کارهایی انجام می دهد که باید از چشم بقیه پنهان بماند. جک ریچر همانند همیشه با استفاده از هوش و مهارت کم نظیر خود، درگیر داستانی فوق العاده هیجان انگیز شده است.

کتاب غریبه ای در شهر

لی چایلد
جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسنده ای بریتانیایی است که در 19 اکتبر ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سال ها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته ی حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا این که در ۴۰ سالگی، به علّت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. در چنین مقطعی از زندگی، که افراد خود را غرق در بحران می یابند، او از فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آنجا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقه مند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه د...
نکوداشت های کتاب غریبه ای در شهر
Every detail, no matter how minor, has been put into play for a reason.
تک تک جزئیات، هر چقدر هم کوچک که باشند، دلیلی مشخص دارند.
New York Times New York Times

Impossible to put down.
این کتاب را نمی شود کنار گذاشت.
People People

Do yourself a favor and get hooked on this series.
به خودتان لطفی کنید و با این مجموعه آشنا شوید.
Cleveland Plain Dealer

قسمت هایی از کتاب غریبه ای در شهر (لذت متن)
نه، من یک قانون دارم. اگر آدم ها کاری به کارم نداشته باشند، کاری به کارشان ندارم. اگر مزاحمم شوند، مزاحمشان می شوم.

باید کارت را تمام و کمال و بدون نقص انجام دهی؛ فقط به خاطر این که می توانی این کار را انجام دهی، بدون هیچ توقعی برای دیده شدن یا پاداش گرفتن.

مردی که ایستاده بود، گفت: «ما نمی خواهیم تو اینجا باشی.» ریچر در جواب گفت: «داری من را با کسی که کوچکترین اهمیتی به خواسته ی شما می دهد، اشتباه می گیری.