کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

Sleep beside my sonnets tonight
مجموعه غزل
کد کتاب : 6053
شابک : 9789643519438
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 142
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 10
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب امشب کنار غزل های من بخواب اثر افشین یداللهی

افشین یداللهی متولد 1347 پزشک و متخصص اعصاب روان است که بیشتر به واسطه ترانه هایش در ایران مشهور است. وی با صدا و سیما همکاری های بسیار زیادی داشت و برای سریال های متعددی ترانه سرود. از جمله سریال هایی که یداللهی برای آن ها ترانه سرود می توان به مدار صفر درجه، شب دهم، میوه ی ممنوعه و خوش رکاب اشاره کرد. همچنین با خوانندگان مطرحی چون همایون شجریان، احسان خواجه امیری و... در آلبوم های آن ها همکاری کرده است.

انتشارات نگاه پس از منتشر کردن مجموعه ترانه های افشین یداللهی به نام "جنون منطقی" و استقبال زیادی که از این کتاب صورت گرفت اقدام به چاپ دو مجموعه شعر دیگر از این شاعر کرد به نام های "حرف هایی که من باید می گفتم و... تو باید می شنیدی" و "امشب کنار غزل های من بخواب".

این کتاب مجموعه ای از غزل و چند مثنوی است که در 144 صفحه توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. همچنین امشب کنار غزل های من بخواب نیز نام آلبومی از همایون شجریان است که برخی اشعار یداللهی را خوانده و اسم آلبوم نیز برگرفته از شعری به همین نام است.

کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

افشین یداللهی
دکتر افشین یداللهی (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۴۷ در اصفهان – درگذشتهٔ ۲۵ اسفند ۱۳۹۵) ترانه سرا و پزشک متخصص اعصاب و روان اهل ایران بود.دکتر یداللهی چندین سال بود که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده داشت. خانه ترانه با همکاری ترانه سرایان مطرح همان روزها در سال ۱۳۸۰ فعالیت خود را آغاز کرد . این جلسات به خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص می یافت. جلسات خانه ترانه بعد از مدتی برگزاری در خانه های اعضایش، به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق و فرهنگسرای ارسباران انتقال یاف...
قسمت هایی از کتاب امشب کنار غزل های من بخواب (لذت متن)
بن بست و جاده یکی می شود اگر رفتن بدون تو هم می شود سفر از ریشه ای که دواندم فراری ام ای لمس دست تو بر پیکرم تبر از عاشقان قسم خورده ام نپرس از من به جز تو ندارد کسی خبر مردن کنار تو آمرزش من است ای جمع مبهم آرامش و خطر بی تو چه نام و نشانی؟ چه حرمتی؟ بفروش نام مرا و مرا بخر یک تار موی پریشان بیاور و دنیای تیره و تار مرا ببر ب یتو نمی رسم و با تو می رسم بن بست و جاده یکی می شود مگر؟

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود گاهی تمام حادثه از دست می رود گاهی همان کسی که دم از عقل میزند در راه هوشیاری خود مست می رود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست می رود اول اگرچه با سخن از عشق آمده آخر خلاف آنچه که گفته است می رود گاه یکسی نشسته که غوغا به پا کند وقتی غبار معرکه بنشست می رود اینجا یکی برای خودش حکم می دهد آن دیگری همیشه به پیوست می رود وای از غرور تازه به دوران رسیده ای وقتی میان طایفه ای پست می رود هرجند مضحک است و پر از خنده های تلخ بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست تیریست بی نشانه که از شصت می رود بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند اما مسیر جاده به بن بست می رود

شهر از هجوم خاطره هایت به من پر است بعد از تو شهر از من دیوانه دلخور است از من که بین بود و عدم پرسه می زدم تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم تو بودی و تمام غزل ها، ترانه ها من بودم و تمام ستم ها، بهانه ها من بودم و مجال شگفتی برای عشق تو بودی و تحمل سخت بهای عشق قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است می سوزد از کسی که تو را سرد کرده است از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم دیگر نمی توانم از این درس رد شوم این بار آخر است برای خودم نه تو من پشت خط فاجعه عاشق شدم نه تو گرداب را درون خودت غرق می کنی تو با تمام حادثه ها فرق می کنی.