کتاب کلاغ کوکی 2

The Velvet Fox
(روباه مخملی)
کد کتاب : 62716
مترجم :
شابک : 978-6004628419
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 164
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

«کاترین فیشر» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب کلاغ کوکی 2 اثر کاترین فیشر

کتاب «روباه مخملی» رمانی نوشته ی «کاترین فیشر» است که نخستین بار در سال 2019 منتشر شد. «سرن» و «توماس» از زمان اولین رویارویی خود با موجودات جادویی، به دوستان نزدیک هم تبدیل شده اند. وقتی آن ها مشغول بازی در یک روز پاییزی دلنشین هستند، «توماس» اشتباهی بزرگ را مرتکب می شود و با غرور در مورد پیروزی خودشان بر موجودات جادویی صحبت می کند. ناگهان، وزش باد برگ ها تکان می دهد و کالسکه ای اسرارآمیز از راه می رسد. خانم «هانیبورن» آمده تا پرستار بچه ها باشد. اما او واقعا کیست؟ از کجا آمده است؟ یک اسباب بازی به ظاهر ساده، جادویی را به خانه ی آن ها می آورد که «سرن» فکر می کرد مدت ها پیش نابود شده است.

کتاب کلاغ کوکی 2

کاترین فیشر
کاترین فیشر متولد 28 اکتبر 1957 یک شاعر اهل ولز و رمان نویس کودک است که. او همچنین به عنوان معلم مدرسه و دانشگاه کار کرده است. او در شهر نیوپورت ، ولز زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب کلاغ کوکی 2
Fisher’s tale of family, pluck, and magic will delight readers.
داستان «فیشر» درباره ی خانواده، شجاعت و جادو، مخاطبین را به وجد خواهد آورد.
Barnes & Noble

A magical sequel to The Clockwork Crow.
دنباله ای جادویی بر کتاب «کلاع کوکی».
Penguin Random House Penguin Random House

A splendid sequel spotlighting the mysterious magic of true friendship.
دنباله ای درخشان که بر جادوی اسرارآمیز دوستی حقیقی تأکید می کند.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب کلاغ کوکی 2 (لذت متن)
«سرن» هر دو دستش را روی صورتش گذاشت. اولش شوکه شده بود. اما بعد عصبانی شد. آهسته گفت: «کلاغ! کجایی؟ اینجایی؟» هیچ جوابی نیامد.

دستبندی را که «توماس» برایش ساخته بود، زیر تخت در گوشه ای پر از گرد و خاک پیدا کرد، و فورا آن را دستش کرد، تا دیگر دست آن ها بهش نرسد. بعد همه ی برگ های خیس و آب کشیده را بغل بغل از پنجره ریخت بیرون و پخش شدنشان روی زمین را تماشا کرد.

بعد صدایش را شنید. صدای قارقاری عصبانی. از جایی دوردست در خانه. فوری از جایش پرید و رفت تا نگاهی بیندازد. به همه ی اتاق های طبقه ی پایین سرک کشید، اما وقتی به کلاس درس رسید و دستش را روی دستگیره گذاشت و آن را چرخاند، دید در قفل است.