کتاب آرزویی در دل تاریکی

A Wish in the Dark
کد کتاب : 63868
مترجم :
شابک : 978-6222741709
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 316
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

نامزد مدال نیوبری سال 2021

برنده جایزه کتاب کودک جین آدامز سال 2020

نامزد جایزه یادبود جودی لوپز برای ادبیات کودک سال 2021

نامزد جایزه ایگنایت سال 2021

معرفی کتاب آرزویی در دل تاریکی اثر کریستینا سونتورنوات

کتاب «آرزویی در دل تاریکی» رمانی نوشته ی «کریستینا سونتورنوات» است که اولین بار در سال 2020 منتشر شد. برای پسری به نام «پانگ» که در زندان «نموان» به دنیا آمد، نورهای جذاب و جادویی خارج از زندان، نمادی از آزادی هستند، و او آرزو دارد که روزی بتواند در میان آن ها قدم بزند. اما وقتی «پانگ» از زندان می گریزد، درمی یابد که جهان بیرون از زندان، چندان منصفانه تر از دنیای پشت میله ها نیست. «ناک»، دختر رئیس زندان، تصمیم گرفته «پانگ» را بیابد و وجهه و آبروی خانوادگی اش را احیا کند. اما «ناک» همزمان با این که در کوچه ها و آبراه های شهر به دنبال «پانگ» می گردد، رازهایی را کشف می کند که باعث می شوند او دانسته ها و باورهای همیشگی خود را زیر سوال ببرد.

کتاب آرزویی در دل تاریکی

کریستینا سونتورنوات
کریستینا سونتورنوات (متولد 1980) نویسنده، مربی و مهندس مکانیک آمریکایی است. او در سال 2021 دو جایزه نیوبری را برای کتاب‌های کودکانه A Wish in the Dark و All Thirteen: The Incredible Cave Rescue of the Tailand Boys' Team دریافت کرد.سونتورنوات در سال 1980، یک دختر از آمناج سونتورنوات، یک تاجر از تایلند و برادر کوچکتر سانگچایسونتورنوات مدیر پخش تایلندی متولد شد. او در دبیرستان ودرفورد در ودرفورد، تگزاس تحصیل کرد و در سال 1998 فارغ التحصیل شد. او در سال 2002 مدرک لیسانس مهندسی مکانیک از دانش...
نکوداشت های کتاب آرزویی در دل تاریکی
A compelling fantasy about protest and justice.
یک داستان فانتزی هیجان انگیز در مورد اعتراض و عدالت.
Barnes & Noble

A complex, hopeful, fresh work.
اثری چندوجهی، امیدبخش و بدیع.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Highly recommended.
به شدت توصیه می شود.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب آرزویی در دل تاریکی (لذت متن)
شاخه های سرسبز و انبوهش روی دیوار سیمانی ترک خورده امتداد داشت و بر فراز آب های قهوه ای و کف آلود رودخانه ی «چاتانا» آویزان بود. زندانیان زن بیشتر روز را زیر سایه ی این درخت وقت می گذراندند و در همان حال، قایق ها، آنطرف دروازه ی زندان، دائم به بالا و پایین رودخانه رفت و آمد می کردند.

دوازده بچه ای که در «نموان» زندگی می کردند، روزها بیشتر وقتشان را زیر سایه ی این درخت دراز می کشیدند؛ البته، نه در فصل انبه. در این فصل، قطره های طلای بهشتی بالای سر بچه ها از درخت آویزان می شد و دور از دسترس آن ها تکان تکان می خورد. بچه ها از دیدن این منظره بی تاب می شدند.

مادرهای هر دویشان، مثل خیلی از زنان ساکن «نموان»، اینجا بودند، چون موقع دزدی مچشان را گرفته بودند. هر دویشان هنگام زایمان از دنیا رفته بودند، ولی بر اساس قصه هایی که بقیه ی زن ها هنوز تعریف می کردند، به دنیا آمدن «سامکیت» به یاد ماندنی تـر بود و موقع زایمان، جای سر و پاهایش با هم عوض شده بود.