کتاب کلاغ کشی

The Magpie Murders
کد کتاب : 64768
مترجم :
شابک : 978-6001883675
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 616
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب کلاغ کشی اثر آنتونی هوروویتس

کتاب «کلاغ کشی» رمانی نوشته ی «آنتونی هوروویتس» است که نخستین بار در سال 2016 به چاپ رسید. وقتی ویراستاری به نام «سوزان ریلند»، متن آخرین رمان «الن کانوی» را تحویل می گیرد، دلیلی ندارد برای این که فکر کند این رمان با آثار دیگر «الن کانوی» تفاوت های زیادی خواهد داشت. «سوزان» پس از سال ها کار کردن در کنار این نویسنده ی پرفروش داستان های جنایی، با شخصیت کارآگاه خلق شده توسط او، به نام «آتیکوس پاند»، به خوبی آشنا است—کارآگاهی که در روستاهای آرام انگلستان به حل معمای جنایت ها می پردازد. «آتیکوس پاند» در آخرین رمان «کانوی»، مشغول تحقیق درباره ی یک قتل در عمارتی به نام «پای هال» است. بله، در این داستان هم اجساد حضور دارند و هم مظنونین پرتعداد، اما «سوزان» هرچه بیشتر می خواند، بیشتر مجاب می شود که داستان دیگری در صفحات این رمان پنهان شده است؛ داستانی واقعی درباره حسادت، طمع، جاه طلبی های بی رحمانه، و قتل.

کتاب کلاغ کشی

آنتونی هوروویتس
آنتونی هوروویتس، زاده ی 5 آپریل 1955، فیلمنامه نویس و رمان نویسی انگلیسی است که بیشتر در حوزه ی داستان های معمایی و جنایی کار می کند. او مدرک خود در رشته ی ادبیات انگلیسی را از دانشگاه یورک و مدرکش در رشته ی تاریخ هنر را از کالج ونبرو دریافت کرده است. اولین کتاب هوروویتس در سال 1979 به انتشار رسید.
نکوداشت های کتاب کلاغ کشی
A tour de force that both honors and pokes fun at the genre.
دستاوردی موفقیت آمیز که به ژانر معمایی، هم ادای احترام می کند و هم آن را به سخره می گیرد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Masterful, clever, and relentlessly suspenseful.
استادانه، هوشمندانه، و بی نهایت پرتعلیق.
Barnes & Noble

There’s much to enjoy in this novel.
در این رمان، چیزهای زیادی برای لذت بردن وجود دارد.
Guardian Guardian

قسمت هایی از کتاب کلاغ کشی (لذت متن)
چیزی باعث شد «جفری» به کمی آن طرف تر نگاه کند. آن بیگانه را دید که از زیر یک درخت نارون که در انتهای گورستان روییده بود، رد شد. در همان لحظه، موجودی که بیشتر شبیه یک پرنده بود، از روی شاخه های درخت پرید و رفت.

«جفری» بیشتر دقت کرد. یک کلاغ بود. اما روی درخت و در میان شاخه های آن تعداد زیادی کلاغ را دید. چند تا بودند؟ نمی شد گفت چند تا. چون شاخه های درخت، آن ها را از دید پنهان می کرد.

«جفری» پس از کمی دقت، توانست آن ها را بشمرد و شمرد. آن ها هفت کلاغ بودند . «جفری» به یاد شعری افتاد که در کودکی مانند لالایی برای او و بچه های دیگر می خواندند.