کتاب زیردست

Der Untertan
کد کتاب : 6653
مترجم :
شابک : 978-964-794-884-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 400
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1918
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 15 مهر

هاینریش مان از نویسندگان برجسته ادبیات آلمان در قرن بیستم

فیلمی در سال 1951 بر اساس این کتاب ساخته شده است.

معرفی کتاب زیردست اثر هاینریش مان

کتاب زیردست، رمانی نوشته ی هاینریش مان است که اولین بار در سال 1918 به انتشار رسید. دایدریک هسلینگ، از حامیان سرسپرده و افراطی «کایزر ویلهلم دوم» است که خود، نمادی از کشور آلمان در دوران سلطنت به حساب می آید. هسلینگ در کودکی به عنوان یک خبررسان فعالیت می کند. او بعدها به یک انجمن دانشجویی می پیوندد، ناآرامی های زیادی را به وجود می آورد و به هر شکلی که شده، مدرکی در شیمی می گیرد. هسلینگ به تولیدکننده ی کاغذ، بزرگ خانواده و درنهایت به تأثیرگذارترین فرد در شهر کوچک خود تبدیل می شود. هاینریش مان، شخصیت اصلی رمان زیردست را مردی بی اخلاق به تصویر کشیده که تمثیلی از حکومت کایزر ویلهلم دوم و همچنین جامعه ی آلمان در آن زمان است.

کتاب زیردست

هاینریش مان
هاینریش مان زاده ی سال ۱۸۷۱ و درگذشته ی سال ۱۹۵۰، رمان نویسی آلمانی و برادر نویسنده ی بزرگ، توماس مان، بود. مان در سال ۱۹۰۵ رمان «استاد اونرات» نوشت که در ۱۹۳۲ به نام «فرشته آبی» به انگلیسی ترجمه شد و مورد توجه بسیار قرار گرفت. اقتباس سینمایی جوزف فون اشترنبرگ با بازی مارلنه دیتریش از این رمان بسیار مشهور است. هاینریش مان به خاطر مضمون های انتقادی و سیاسی رمان هایش و ضدیت با نازیسم در سال های پیش از جنگ جهانی دوم تحت فشار بود و در سال ۱۹۳۳ زندانی شد. او در سنتا مونیکا،...
نکوداشت های کتاب زیردست
It connects the tradition of nineteenth-century German literature with the larger problems faced on the eve of the Nazi era.
این اثر سنت های ادبیات آلمان در قرن نوزدهم را با مشکلات بزرگتر در زمان آغاز دوره ی نازی مرتبط می سازد.
Thrift Books

One of the best known novels of Heinrich Mann.
یکی از شناخته شده ترین رمان های هاینریش مان.
Bloomsbury

قسمت هایی از کتاب زیردست (لذت متن)
چند قدم جلوتر از او، امپراتور می رفت. دایدریک می توانست صورتش را ببیند، آن صورت جدی استخوانی و چشمان تابانش، اما آنقدر بلند فریاد می زد که دیدش مخدوش شده بود. یک جور مستی، اما شدیدتر و اشرافی تر از آن مستی که با آبجو به وجود می آمد، پاهایش را از روی زمین بلند کرد و او را به هوا برد.

نزدیک بود دستانش را بالا ببرد و خود را در مقابل او به زمین بیندازد، گریه کند و با عجز تقاضای بخشش داشته باشد. اما به موقع جلوی خودش را گرفت؛ از این صحنه و فضای احساسی که پس از آن به وجود می آمد، می ترسید.