کتاب پیگمالیون

Pygmalion
کد کتاب : 688
مترجم : آرزو شجاعی
شابک : 978-600-119-285-2
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 210
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 1913
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

جورج برنارد شاو برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1925

معرفی کتاب پیگمالیون اثر جورج برنارد شاو

کتاب پیگمالیون، نمایشنامه ای اثر جورج برنارد شاو است که عنوانش را از یک شخصیت اسطوره ای یونانی گرفته است. این نمایشنامه برای اولین بار در سال 1913 به انتشار رسید. هنری هیگینز که استاد زبان شناسی است، شرط می بندد که می تواند دختری فقیر و گل فروش به نام الیزا دولیتل را طوری آموزش دهد که همه در مهمانی بزرگ سفیر، او را به عنوان دوشیزه ای اشراف زاده بپذیرند. هیگینز اعتقاد دارد که مهم ترین المان نشان دهنده ی نجابت و اصالت، توانایی یک شخص در ارائه ی سخنانی بی نقص است. این نمایشنامه با طنزی گزنده، طبقه بندی های اجتماعی خشک و متعصبانه ی بریتانیا را به چالش می کشد و به موضوع استقلال زنان می پردازد. در اسطوره های کهن یونان، پیگمالیون شخصی است که عاشق یکی از مجسمه های دست ساز خود می شود. هیگینز نیز با گذشت زمان در کمال تعجب و شگفتی احساس می کند که کم کم عاشق دخترک شده است.

کتاب پیگمالیون

جورج برنارد شاو
جورج برنارد شاو، زاده ی 26 جولای 1856 و درگذشته ی 2 نوامبر 1950، نمایشنامه نویس، منتقد و فعال سیاسی ایرلندی بود که در سال 1925، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد. شاو در دوبلین به دنیا آمد و در سال 1876 به لندن مهاجرت کرد. او در این شهر برای تبدیل شدن به نویسنده ای شناخته شده با مشکلات زیادی رو به رو بود و به شکل خودآموز به تحصیل علم می پرداخت. شاو در اواسط دهه ی 1880 میلادی به منتقدی صاحب نظر در حوزه ی تئاتر و موسیقی تبدیل شد. او تحت تأثیر هنریک ایبسن، تلاش می کرد تا رئالیسم جدیدی را وارد ن...
نکوداشت های کتاب پیگمالیون
Entertaining and Thought Provoking.
سرگرم کننده و تفکربرانگیز.
Pri

A charming play full of wit and feeling.
نمایشنامه ای جذاب سرشار از لطافت طبع و احساس.
Penguin

Enjoyable and meaningful.
لذت بخش و پرمعنی.
Irish Examiner

قسمت هایی از کتاب پیگمالیون (لذت متن)
اگر نمی توانی قدر چیزی که داری را بدانی، بهتر است چیزی به دست آوری که بتوانی قدرش را بدانی.

خوشبخت، آن انسانی است که می تواند با سرگرمی اش خرج زندگی اش را دربیاورد.

من همیشه در نظر استاد هیگینز یک دختر گل فروش هستم، چون او همیشه با من به عنوان یک دختر گل فروش رفتار می کند و همیشه هم خواهد کرد؛ اما می دانم که می توانم در نظر تو یک دوشیزه باشم، چون تو همیشه با من به عنوان یک دوشیزه رفتار می کنی و همیشه هم خواهی کرد.