کتاب خوشبختی در راه است

Too Much Happiness
کد کتاب : 710
مترجم :
شابک : 978-600-278-000-3
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 328
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

آلیس مونرو برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 2013

برنده ی جایزه من بوکر سال 2009

معرفی کتاب خوشبختی در راه است اثر آلیس مونرو

آلیس مونرو در کتاب خوشبختی در راه است، اتفاقات و عواطفی پیچیده و سخت را به داستان های جذابی تبدیل کرده که به راه های ناشناخته و مسیرهای غیرقابل پیش بینی در زندگی مردان و زنان مختلفی می پردازد. در یکی از داستان های این مجموعه، مادری جوان به شکلی غافلگیر کننده از درد از دست دادن سه فرزندش رهایی می یابد. در داستانی دیگر، زنی جوان، پس از تجربه ای غیرمعمول و تحقیرکننده به شکل هوشمندانه ای مسیر زندگی خود را تغییر می دهد. برخی دیگر از داستان های کوتاه این کتاب، به موضوعاتی چون مشکلات ازدواج، بی رحمی غیرقابل انتظار کودکان و جنبه های مثبت و منفی یک اتفاق در زندگی افراد مختلف می پردازد. کتاب خوشبختی در راه است، یکی از برترین مجموعه داستان های کوتاه نویسنده ی شهیر کانادایی، آلیس مونرو است و بدون شک، طرفداران بی شمار او را به وجد خواهد آورد.

کتاب خوشبختی در راه است

آلیس مونرو
آلیس آن مونرو، زاده ی 10 جولای 1931، نویسنده ی داستان کوتاه اهل کانادا است که در سال 2013، جایزه ی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.مونرو در وینگهام اونتاریو به دنیا آمد و نویسندگی را در نوجوانی آغاز کرد. او اولین داستانش را در سال 1950 و همزمان با تحصیل در رشته ی زبان انگلیسی و روزنامه نگاری در دانشگاه اونتاریوی غربی به انتشار رساند.مونرو در سال 1951 دانشگاه را ترک کرد و با همکلاسی اش، جیمز مونرو، ازدواج کرد. آن ها ابتدا به غرب ونکوور و در سال 1963 به ویکتوریا نقل مکان کردند. مونرو در این شهر، م...
نکوداشت های کتاب خوشبختی در راه است
Subtle and far-reaching.
پرظرافت و وسیع.
New York Times New York Times

Profound and beautiful.
ژرف و زیبا.
Oprah Magazine Oprah Magazine

Daring and unpredictable.
جسورانه و غیرقابل پیش بینی.
Miami Herald

قسمت هایی از کتاب خوشبختی در راه است (لذت متن)
همیشه به خاطر داشته باش وقتی مردی اتاقی را ترک می کند، همه چیز را پشت سر خود رها می کند اما زمانی که زنی اتاقی را ترک می کند، تمام چیزهایی که در آن اتاق اتفاق افتاده را همراه خود می برد.

او داشت چیزی را یاد می گرفت که به نظر می رسید بسیاری از آدم های پیرامونش از زمان کودکی آموخته بودند: بدون موفقیت های بزرگ هم می توان کاملا از زندگی راضی بود.

کم کم فهمدیم که افراد خاصی(دختران خاصی)هستند که آدم ها دوست دارند به حرف هایشان گوش دهند، نه به خاطر چیزی که می گویند، بلکه به خاطر لذتی که در هنگام حرف زدن می برند.