کتاب «نیچه و اسلام» نوشتهی روی احمد جکسون که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. این اثر میکوشد چارچوب فلسفی فریدریش نیچه را با اندیشه اسلامی پیوند دهد و در چشمانداز معاصر پس از ۱۱ سپتامبر، قرائتها و افقهای تازهای درباره نسبت نیچه و اسلام ارائه کند. جکسون در این مطالعه چند هدف اصلی را دنبال میکند: نخست آنکه نشان دهد چرا نیچه، در قیاس با انتقاد تند و آشکارش از مسیحیت غربی، نسبت به اسلام سخاوتمندتر بوده است؛ سپس بررسی جایگاه دین در فلسفه اخلاقی و سیاسی او، بهویژه در فهم نسبت اسلام و مدرنیته؛ و سرانجام روشن ساختن این نکته که چگونه ابزارهای تفسیری نیچه میتوانند پارادایمهای محوری اسلامی همچون قرآن، شخصیت پیامبر اسلام، دولت-شهر مدینه و خلفای راشدین را به نحو تازهای قابل فهم کنند. یکی از نکات اصلی در استدلال جکسون این است که نیچه را نباید صرفا به عنوان یک ملحد فروکاست. او بر این باور است که «دینداری» نیچه در تردید و بیاعتمادیاش به مدرنیته سکولار به عنوان منبع معنا متجلی میشود. از این منظر، نیچه ضمن نقد «خدای مرده» مسیحیت نهادی، گشودگیای به سوی یک معنویت احیا شده دارد که به نظر جکسون میتواند در اسلام مجال بروز یابد؛ به این معنا که اسلام میتواند فرآیند سکولاریزاسیون را بپذیرد، بیآنکه پیوند خود با مفهوم «خدای زنده» را از دست بدهد و در عین حال، به اصلاح و پویایی دروندینی کمک کند. جکسون در ادامه، تاریخگرایی نیچهای را با ساختارهای فراتاریخی در اسلام مقایسه میکند. او بر این نکته انگشت میگذارد که روایتهای رایج، بهویژه ایدهآلسازی «عصر طلایی»، نیازمند بازخوانی انتقادی و تاریخیاند؛ بازخوانیای که به جای تقلید ایستا، امکان تفسیر دوباره و تکامل را فراهم آورد. از نظر او، هرمنوتیک نیچهای میتواند ابزاری در دست متفکران مسلمان برای نقد الگوهای بنیادین، حرکت به سوی کثرتگرایی و مقاومت در برابر خوانشهای اقتدارگرایانه یا احیاگرایانه باشد. در این چارچوب، جکسون چند مفهوم کلیدی را بازتفسیر میکند. نخست، قرآن را بهعنوان متنی میبیند که باید میان پیام جاودانه و بستر تاریخی آن توازن برقرار کرد و از ابزارهای تفسیری نیچه برای گشودن افقهای کثرتگرایانه بهره گرفت. دوم، به دورههای پیشااسلامی و صدر اسلام همچون جاهلیت، پیامبر و خلفای راشدین نه بهعنوان الگوهای فراتاریخی بلکه به مثابه مدلهای فرهنگی-تاریخی مینگرد؛ مدلهایی که چسبیدن به آنها به شکل ایستا میتواند مانع اصلاحات شود و سنت گشودگی هرمنوتیکی اسلام را نادیده بگیرد. سوم، جکسون با الهام از نقد نیچهای به برچیدن «بتهای افلاطونی» در اسلام میاندیشد، از جمله ایده دولت اسلامی فراتاریخی، و در برابر آن نوعی اسلام پویاتر و جدلآمیز را پیشنهاد میکند که با واقعگرایی تاریخی همسوتر است. کتاب در سطح انتقادات و بازخوردها نیز مورد توجه قرار گرفته است. نشریاتی مانند فلسفه شرق و غرب آن را به سبب جسارت، حساسیت بینفرهنگی و غنای نظری ستودهاند. برخی نقدها بر این نکته تأکید کردهاند که هرمنوتیک نیچهای در این اثر میتواند به احیای روح و نشاط فرهنگی اسلام در برابر گرایشهای اقتدارگرایانه یا نوستالژیک یاری رساند. در عین حال، در میان خوانندگان عامتر بهویژه در فضای Goodreads واکنشها متفاوت بوده است: برخی جاهطلبی بینرشتهای کتاب را تحسین کردهاند، اما گروهی دیگر دشواری زبان فلسفی و تراکم مفاهیم را مانعی برای دسترسی آسانتر خواننده دانستهاند. در نهایت، «نیچه و اسلام» اثری است روشنفکرانه، جسور و ظریف که بر تقاطع فلسفه غرب و اندیشه اسلامی میایستد. جکسون با بهرهگیری از روش انتقادی-تاریخی نیچه، تصویری نو از هویت اسلامی ترسیم میکند؛ تصویری که کثرتگرایی را میپذیرد، در برابر ایستایی عقیدتی مقاومت میکند و همزمان با روایتهای اقتدارگرایانه، چه سکولار و چه مذهبی، به چالش برمیخیزد. این کتاب منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و متفکرانی است که به بازتفسیر فلسفی، به مدرنیته اسلامی و به امکانهای سنتز فکری بینفرهنگی علاقهمندند. تحلیل جکسون نه صرفا خوانشی از نیچه و اسلام، بلکه دعوتی به گفتوگویی اندیشمندانه درباره چگونگی عبور اسلام از مدرنیته با وفاداری به پویایی تفسیری خویش است.
درباره روی جکسون
روی جکسون (متولد: 13 آگوست 1962) محقق فلسفه دین در دانشگاه گلوسترشر است. وی نویسنده کتابهای متعددی در موضوعاتی چون فلسفه اسلامی، نیچه و اسلام، اسلام سیاسی، فلسفه دین و تعامل فلسفه اسلامی و غربی است.