کتاب ماکارونی روی سقف
نویسنده:
آنت کلیهر
3.2
از
1
رأی
زودترین زمان ارسال:
13 آبان
٪15
21250
معرفی کتاب ماکارونی روی سقف
«ماکارونی روی سقف» نوشته‌ی آنت کلیهر تجربه‌های یک کودک را درباره‌ی تغییر محیط زندگی روایت می‌کند. آنت کلیهر در سال ۱۹۵۰ در ایرلند متولد شده و در سال ۱۹۷۸ به استرالیا مهاجرت کرده است. «جلبک دریایی در سوپ ما»، «حیوان خانگی برای الوین» و «کله‌کدو مرده است!» برخی از کتاب‌های دیگر اوست. کتاب «ماکارونی روی سقف» مناسب کودکان بالای 10 سال است.
داستان ماجرای دختری به نام «آناستازیا کالور» (معروف به استیسی) را روایت می‌کند. آناستازیا به همراه خانوادۀ شش نفره‌اش از شهر به روستا آمده‌اند. این مهاجرت به جز پدر و مادر، برای باقی افراد خانواده چندان خوشایند نیست. خانه جدید آن‌ها شرایط مناسبی ندارد؛ نه آب گرم دارد، نه پنجره‌هایش قفل می‌شوند. قفسه‌های آشپزخانه نیز پر از سوسک هستند، اما آناستازیا با طنازی و شوخ‌طبعی، تجربیات و چالش‌های زندگی در روستا را روایت می‌کند.
تغییر مکان و دور شدن از محیطی که کودک به آن عادت کرده است و به‌خصوص دور شدن از دوستان همواره سخت و چالش‌برانگیز است. قهرمان این داستان نیز از این موضوع رنج می‌برد و در ابتدا نمی‌تواند با این محیط مانوس شود و گمان می‌کند از تمدن دور شده است. «ما در طول تعطیلات مدرسه به روستا اسباب‌کشی کردیم، به مزرعه‌ای دور از شهر. بابا دلش می‌خواست از جنجال و هیاهو دور باشد. من شخصا فکر می‌کنم که او با این کار فقط ما را از تمدن دور کرد. وقتی رسیدیم، خانه‌ی ما بیشتر شبیه یک خرابه بود. آب گرم نداشت، پنجره‌هایی داشت که قفل نمی‌شدند و قفسه‌های آشپزخانه سرزمینی بود برای گله‌ای از بزرگترین سوسک‌هایی که من تا به حال دیده بودم.»
این خانواده‌ی شلوغ برای این‌که بتواند در چنین خانه‌ای زندگی کند، هیچ چاره‌ای ندارد جز این‌که به خانه سر و سامان بدهد. این موضوع هر چند سخت اما تجربه‌ای تازه برای همه و بیشتر برای شخصیت اصلی داستان است. او با زبان طنز ماجرا را روایت می‌کند و همین زبان و نگاه طنز‌آمیز؛ این تجربه را برای خواننده تبدیل به تجربه‌ای شیرین و دلچسب می‌کند. روایت صمیمی و جذاب راوی باعث می‌شود خواننده با او همراه و همدل شود خودش را درون فضای داستان احساس کند.
«ماکارونی روی سقف» با زبان طنز داستانی خواندنی را روایت می‌کند و مفاهیمی مانند سازگاری، خانواده و کشف دنیای جدید را به کودکان می‌آموزد.
داستان ماجرای دختری به نام «آناستازیا کالور» (معروف به استیسی) را روایت می‌کند. آناستازیا به همراه خانوادۀ شش نفره‌اش از شهر به روستا آمده‌اند. این مهاجرت به جز پدر و مادر، برای باقی افراد خانواده چندان خوشایند نیست. خانه جدید آن‌ها شرایط مناسبی ندارد؛ نه آب گرم دارد، نه پنجره‌هایش قفل می‌شوند. قفسه‌های آشپزخانه نیز پر از سوسک هستند، اما آناستازیا با طنازی و شوخ‌طبعی، تجربیات و چالش‌های زندگی در روستا را روایت می‌کند.
تغییر مکان و دور شدن از محیطی که کودک به آن عادت کرده است و به‌خصوص دور شدن از دوستان همواره سخت و چالش‌برانگیز است. قهرمان این داستان نیز از این موضوع رنج می‌برد و در ابتدا نمی‌تواند با این محیط مانوس شود و گمان می‌کند از تمدن دور شده است. «ما در طول تعطیلات مدرسه به روستا اسباب‌کشی کردیم، به مزرعه‌ای دور از شهر. بابا دلش می‌خواست از جنجال و هیاهو دور باشد. من شخصا فکر می‌کنم که او با این کار فقط ما را از تمدن دور کرد. وقتی رسیدیم، خانه‌ی ما بیشتر شبیه یک خرابه بود. آب گرم نداشت، پنجره‌هایی داشت که قفل نمی‌شدند و قفسه‌های آشپزخانه سرزمینی بود برای گله‌ای از بزرگترین سوسک‌هایی که من تا به حال دیده بودم.»
این خانواده‌ی شلوغ برای این‌که بتواند در چنین خانه‌ای زندگی کند، هیچ چاره‌ای ندارد جز این‌که به خانه سر و سامان بدهد. این موضوع هر چند سخت اما تجربه‌ای تازه برای همه و بیشتر برای شخصیت اصلی داستان است. او با زبان طنز ماجرا را روایت می‌کند و همین زبان و نگاه طنز‌آمیز؛ این تجربه را برای خواننده تبدیل به تجربه‌ای شیرین و دلچسب می‌کند. روایت صمیمی و جذاب راوی باعث می‌شود خواننده با او همراه و همدل شود خودش را درون فضای داستان احساس کند.
«ماکارونی روی سقف» با زبان طنز داستانی خواندنی را روایت می‌کند و مفاهیمی مانند سازگاری، خانواده و کشف دنیای جدید را به کودکان می‌آموزد.
درباره آنت کلیهر
آنت کلیهر در سال 1950 به دنیا آمد و در سال 1978 به استرالیا مهاجرت کرد. کتاب های دیگر او عبارتند از Noodles on Our Ceiling، جلبک دریایی در سوپ ما، Pet 4 Elvin و Pumpkin Head is Dead! او متاهل و دارای چهار فرزند است.
دسته بندی های کتاب ماکارونی روی سقف
قسمت هایی از کتاب ماکارونی روی سقف
تصور کن که هر روز این منظره جلوی چشمت باشد: ماکارونی هایی که مثل کرم های مرده از لبه سقف آویزانند و گاه سوسک ها که در قفسه آشپزخانه رژه می روند! وقتی قرار باشد خودت این طور زندگی کنی، جان به لب می شوی. این حرف را از کسی که تجربه اش را داشته قبول کن؛ همان کسی که اسمش «آناستازیا» است، بیش تر مردم (استیسی) صدایش می زنند و برادرهایش به او می گویند (ناستی)! بخشی از کتاب: احتمالا خانه ی ما تنها خانه ای است که به سقفش ماکارونی چسبیده. این اتفاق وقتی افتاد که «الیه» کمی ماکارونی روی نوک چنگالش گذاشت و آن را به طرف «میبل» که آن طرف میز نشسته بود و او را مسخره می کرد نشانه رفت. کار هر روزشان بود. میبل، الیه را «الیویا» صدا می کرد، اما الیه چون اهل شوخی نبود، البته به جز اوقاتی که خودش مزه پرانی می کرد، شروع به اعتراض می کرد و کم کم از کوره در می رفت و...
کتاب‌های مرتبط با کتاب ماکارونی روی سقف
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب ماکارونی روی سقف" ثبت می‌کند