کتاب منم کوروش

I'm Cyrus
سرگذشت شاهزاده حقیقی ایران زمین
کد کتاب : 7761
مترجم :
شابک : 9786002780546
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 392
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

معرفی کتاب منم کوروش اثر الکساندر جووی

"منم کوروش" اثری است از "الکساندر جووی" که "سرگذشت شاهزاده حقیقی ایران زمین" را به تصویر کشیده است.
این رمان خیره کننده ، ایران باستان را زنده می کند و داستان گیرای کوروش کبیر را نشان می دهد؛ یک رهبر شجاع که شور و اشتیاق او ، دل رعایا و دوست دارانش را با هم به دست آورد.
چشم انداز "کوروش" از جامعه ای که بردباری مذهبی می توانست و باید حاکم باشد ، بنیان امپراطوری باشکوه او را الهام بخشید؛ با این حال او در فتوحات خود بی رحم بود و لیدیای باستانی و شهر افسانه ای بابل به دست او فتح شد.
کتاب "منم کوروش" از "الکساندر جووی" دارای یک داستان عاشقانه ی احساسی و صحنه های جنگی میخکوب کننده است و "الکساندر جووی" انرژی و اشتیاق را به هر صفحه از کتاب تزریق کرده است. "منم کوروش" تاریخ را زنده می کند و می توان گفت که تنها تعداد معدودی رمان دیگر وجود دارند که قادر به انجام این کار هستند. "منم کوروش" پر از هیجان ، شور ، کمدی ، تراژدی و الهام است. مضمون آن که همکاری واقعی بین مردم تنها از طریق مدارا حاصل می شود ، چیزی است که عمیقا مربوط به دوران خودمان است و می توانیم نیاز به آن را حس کنیم.
"منم کوروش" داستانی است که سال ها به قلب "الکساندر جووی" نزدیک بوده است و او به یاد می آورد که پدرش در مورد ایران باستان و اسرار آن برای او تعریف می کرد: "من حتی آن موقع مجذوب شده بودم که چگونه یک تمدن اولیه می توانست به این همه چیز دست یابد و برای دنیای مدرن ما بسیار ناشناخته باشد."

کتاب منم کوروش

الکساندر جووی
الکساندر جووی (متولد ۲۷ ژانویه ۱۹۷۱ در برلین، آلمان) یک کارگردان فیلم است. او در آلمان متولد شد ولی بسیار زود با خانواده به سوئیس مهاجرت کرد و سپس برای تحصیل در رشته وکالت به کالج حقوق انگلستان رفت. او پیشه خود را برای کارگردانی فیلم ترک کرد و با آموزش رسمی کمی فیلم کوتاه تعطیلات رومانیک را ساخت که نامزود جایزه اسکار در سال ۱۹۹۸ شد.وی در حال حاضر در یک گروه تولید فیلم به نام گروه چاهایا کار می کند که آخرین تولید آنها کوروش است که بر پایه زندگی کوروش بزرگ ساخته شده است و ادعا می شود "بزرگترین ...
قسمت هایی از کتاب منم کوروش (لذت متن)
کوروش و هارپاگ حال بیش تر و بیش تر در مورد نقشه های کوروش برای ایجاد یک امپراتوری سخن می گفتند، به خصوص حال سپاهیان بسیار منظم و آموزش دیده و تشنه آغاز عملیات بودند و سپاه جاویدان نیز برای نبرد بی تاب بود. آستیاگ نیز بسیار مشتاق توسعه طلبی بود، اما برداشتش از مفهوم توسعه با برداشت کوروش تفاوت زیادی داشت. یک شب، هارپاگ در پادگان به خیمه کوروش رفت و به او گفت: نقشه آستیاگ این است که خیلی زود از سپاهیان متحد استفاده کنند تا به سوی غرب هجوب ببرند و مردم لیدی و بابل را به بردگی بگیرند. هارپاگ دستور داده بود تا در چند صد قدمی خیمه کوروش برایش خانه سنگی بزرگی بسازند. سربازها خانه او را قصر هارپاگ می نامیدند. اما کوروش ترجیح می داد در خیمه ای ساده، ولی بزرگ و جادار مستقر شود. کوروش در جواب گفت: اربابت، آستیاگ، می داند که من در این باب چه احساسی دارم. ما بزرگ ترین سپاه جهان را به این دلیل ایجاد نکرده ایم که گروهی از شکارچیان برده داشته باشیم که حتی روی فراعنه مصر باستان را نیز سفید کنند. از میان کسانی که از سپاه ما شکست می خورند، فقط کسانی که خیره سر و لجوجند و با منطق و خرد سر ستیز دارند، باید به خاطر از دست دادن آزادیشان بیمناک باشند. من می خواهم که امپراتوری ما نیکخواه باشد، به تمام اقوامی که تحت کنف حمایت امپراتوری ما قرار می گیرند، اجازه دهد که همچنان خدایان خود را بپرستند و به همان شیوه پیشین به زندگیشان ادامه دهند. تنها چیزی که ما از آن ها می خواهیم، وفاداری است و این که جنجگویانشان را در اختیار ما قرار بدهند.