بی توجه به خستگی و درد رکاب می زنم. عزمم را جزم کرده ام بروم راتربرگ. هوای سرد را می کشم و به درون و سرما ریه هایم را نوازش می کند. پیشانی ام خیس عرق می شود و کلاه را تا گوش هایم پایین می کشم. هنوز کلی راه مانده...
چند سالی از اینکه خوندمش میگذره، اون موقع خیلی برام گنگ بود. ولی واقعا توی داستان غرق شدم.. با آدام و دوچرخهش پیش میرفتم و هیجان زده میشدم که آخرش به کجا میرسه ! باید دوباره بخونمش •-•
کار خوبی میکنی، موفق باشی
بهترین کتابی که خوندم و با اینکه چندین سال ازخوندنش میگذره همچنان با جزییات تو ذهنم مونده و دوووسش دارم البته من با ترجمهی خانم زهره شادرو کتاب رو خوندم که بسیار عالی و روان ترجمه شده بود
اونقدر قوی بودکه بعد از خوندنش تا بیست و چهار ساعت خودم نباشم. عالی بود اما نه برای نوجوان من فکر میکنم گروه سنی بالاتری رو شامل میشد. حداقل اواخر نوجوانی. شخصیت پردازی عالی بود. پایان بندی و اسم کتاب فوقالعاده. توصیه میکنم