کتاب زنان در بازار

کتاب «زنان در بازار» اثر لوس ایریگاره، مجموعه‌ای از مقالات و تحلیل‌های فلسفی است که به بازنگری در نحوه بازنمایی زن در زبان، فرهنگ، فلسفه و روانکاوی غربی می‌پردازد. ایریگاره در این کتاب می‌کوشد نشان دهد که «زن» در تاریخ اندیشه غرب نه به‌عنوان یک سوژه مستقل بلکه همواره در نسبت با مرد و در چارچوبی تعریف شده از سوی او تصور شده است. ایریگاره با نگاهی انتقادی به نظریات فروید و لاکان نشان می‌دهد که چگونه نظام‌های روانکاوی و فلسفه غربی مردمحوری را بازتولید می‌کنند. او معتقد است که این نظام‌ها بر اساس آنچه او فالوس‌محوری می‌نامد ساخته شده‌اند؛ پیوندی میان «فالوس» به‌عنوان نماد قدرت مردانه و «لوگوس» به‌عنوان زبان و منطق عقلانی. از دید ایریگاره، چنین پیوندی موجب شده است که زن نه به‌عنوان سوژه‌ای مستقل، بلکه به‌عنوان حاشیه‌ای در زبان و تفکر جای گیرد، چرا که زبان و ساختارهای معرفتی از آغاز بر محور مردانه شکل گرفته‌اند و حضور زن را به حاشیه رانده‌اند. ایریگاره سپس از مفاهیم اقتصادی و اجتماعی برای تبیین جایگاه زن در جهان مردسالار بهره می‌گیرد. در مقاله «زنان در بازار» با الهام از تحلیل مارکس درباره کالا، نشان می‌دهد که در جوامع پدرسالار، زنان همچون کالاهایی هستند که مردان در نظام‌های تبادل اجتماعی میان خود رد و بدل می‌کنند، در ازدواج، سیاست و رسانه. او در ادامه، با زبانی استعاری و شاعرانه از بدن زن به‌عنوان پدیده‌ای چندوجهی و غیرقابل تقلیل به «یکی» یاد می‌کند و آن را نماد مقاومت در برابر ساختارهای تک‌مرکز و سلطه‌گر می‌داند. این اثر کوششی است برای بازآفرینی بنیادهای اندیشیدن. ایریگاره از خواننده می‌خواهد تا درک کند که «زن» صرفا جای خالی در نظام مردانه نیست، بلکه نیرویی زنده، چندگانه و مولد معناست. این کتاب ما را دعوت می‌کند تا از مرزهای زبان و منطق مردمحور عبور کنیم و امکانی بیافرینیم برای زبانی که احساس، تجربه و تفاوت‌های فردی را به رسمیت می‌شناسد.