کتاب زندگی دروغین آدم بزرگ ها

The lying life of adults
کد کتاب : 86577
مترجم :
شابک : 978-6227566253
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

زندگی دروغین بزرگ سال ها
The Lying Life Of Adults
کد کتاب : 85908
مترجم :
شابک : 978-6008584551
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 471
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب زندگی دروغین بزرگ سال ها اثر النا فرانته

بزرگسالی دنیایی پرتناقض و گاهی پر از دروغ است که آدم‌ها، عامدانه خودشان را به دست آن می‌سپارند! کتاب زندگی دروغین بزرگسال‌ها نوشته النا فرانته داستانی جذاب و بی‌نظیر از زندگی دختر نوجوانی به نام جووانا را روایت می‌کند که زندگی‌اش با شنیدن یک جمله ناخوشایند از پدرش دگرگون می‌شود! این کتاب جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز نیز به شمار می‌رود که در سال 2020 به عنوان بهترین کتاب سال معرفی شد.

دنیای آدم‌بزرگ‌ها، دنیای عجیب و پیچیده‌ای است که در بسیاری از موارد، آنقدر غرق آن شده‌اند، حتی خودشان درکی از این پیچیدگی ندارند! مثل ماهی‌های آب شور که به شوری آب عادت کرده‌اند و نه‌تنها برایشان آزاردهنده نیست، که بسیار هم لذتبخش است! به همین خاطر هم، کودکان و نوجوانان در برخورد با دنیایی که بزرگسالی نامیده می‌شود و دروغ‌هایی که در آن وجود دارد، گیج می‌شوند و یا کمتر آن را درک می‌کنند!

کتاب زندگی دروغین بزرگسال‌ها (The Lying Life of Adults) داستان زندگی دختری به نام جووانا را روایت می‌کند که در کشاکش جنبه‌های گوناگون عاطفی و ارتباطی قرار گرفته و در روابط خود با والدین و حتی دوستانش و همچنین درک بلوغ، نوجوانی و فهم دنیای متناقض و گاهی دروغین بزرگسالان دچار چالش شده است.

جووانا، دختر نوجوان شانزده‌ساله‌ای که در آستانه ورود به بزرگسالی قرار دارد و با حجمی از احساسات و تجربیات گوناگون مواجه می‌شود و گاهی درک همه این احساسات در کنار هم برای او بسیار دشوار است. او در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده، در شهر ناپل زندگی می‌کند و پدر و مادری فرهیخته دارد که همیشه در نهایت احترام و محبت با او رفتار می‌کنند. اما یک روز عصر، جمله‌ای که خیلی ناگهانی از دهان پدر جووانا بیرون می‌آید، همه چیز را به‌هم می‌ریزد و نگاه جووانا را نسبت به ظاهر و زیبایی خودش تغییر می‌دهد! پس از این اتفاق، طوفانی در ذهن جووانا شکل می‌گیرد که او را به ترک خانه‌شان ترغیب می‌کند و این آغاز ماجرایی است که برای قهرمان داستان رخ می‌دهد.

النا فرانته (Elena Ferrante) با هنرمندی همیشگی خودش این داستان جذاب را نوشته و با ظرافت خاصی درباره چالش‌های دوران بلوغ، تغییرات فیزیکی و ظاهری، اهمیت رفتار والدین با نوجوانان و حساسیت‌های منحصربه‌فرد دختران در این دوران صحبت می‌کند.

اوج هنرمندی فرانته در خلق این داستان، فقط به روایت زندگی جووانا و چالش‌های پیش روی او محدود نمی‌شود. بلکه او در میانه‌ی داستان، شهر ناپل را هم به عنوان یک شخصیت منحصربه‌فرد معرفی می‌کند و به بیان شرایط و موقعیت شهر و جامعه‌ای که در آن شکل گرفته است می‌پردازد.

با خواندن این کتاب در برابر واقعیت‌های تلخ و رفتارهای متناقض بزرگسالی و تاثیر آن بر شکل‌گیری احساسات نوجوانان قرار می‌گیرید. این اثر به شما کمک می‌کند که در جریان برخورد با نوجوانانی که در سن حساس بلوغ قرار دارند، با وسواس و دقت بیشتری عمل کنید.

کتاب زندگی دروغین بزرگ سال ها

النا فرانته
النا فرانته، نام مستعار نویسنده ای ایتالیایی است که به صورت ناشناس فعالیت می کند. آثار فرانته که به زبان ایتالیایی هستند، به زبان های متعددی ترجمه شده اند.فرانته با وجود شناخته شدن به عنوان رمان نویسی بین المللی، توانسته هویت خود را از زمان انتشار اولین رمانش در سال 1992 مخفی نگه دارد. البته حدس و گمان هایی درباره ی هویت واقعی او به وجود آمده که از اطلاعات موجود در مصاحبه هایش برگرفته شده اند.
نکوداشت های کتاب زندگی دروغین بزرگ سال ها
کتابی طلسم کننده از داستان یک دختر، یک شهر و یک جامعه بسته و غیرقابل انعطاف
Kirkus

استعداد خاص فرانته برای داستان سرایی پرتعلیق و خلق صحنه های پرشور زبانزد است.
The Times

توانایی فرانته در جلب نظر خوانندگانش بی نظیر است. این رمان به خوبی ایده آل های غیرمنطقی جامعه در پذیرش زیبایی را نشان می دهد.
BookPage BookPage

خانم فرانته بار دیگر، با مهارت و جسارتی کم نظیر، داستانی را خلق می کند که این بار دختری جوان و در آستانه ی زنانگی قهرمان آن است.
Wall Street Journal Wall Street Journal

زندگی دروغین بزرگسال ها مانند یک اعتراف صمیمی است و خواننده را همزمان، متزلزل و نیرومند می کند.
Minneapolis Star Tribune

قسمت هایی از کتاب زندگی دروغین بزرگ سال ها (لذت متن)
آن تابستان هیچ تعطیلاتی نداشتیم. مادرم اصلا مرخصی نگرفت، پدرم را نمی دانم؛ ما تا سال بعد او را ندیدیم، تا اواخر زمستان، که مادرم او را فراخواند تا از او بخواهد که قانونی جدا شوند. اما این ها مرا نیازارد؛ من تمام تابستان تظاهر کردم که حواسم به یأس و نومیدی مادرم نیستم. حتی وقتی او و پدرم در مورد تقسیم دارایی ها جروبحث می کردند و دعواهای شدید داشتند، بی اعتنا باقی ماندم. پدرم گفت: «نلا، من به یادداشت های داخل کشوی اول میزم نیاز فوری دارم.» مادرم عربده کشید که تا ابد نمی گذارد هیچ چیز را از خانه بیرون ببرد، حتی اگر یک کتاب باشد یا دفتر و یا حتی خودکاری که معمولا پدرم با آن می نوشت. با توجه به اینکه من آسیب دیده بودم، با آن فرمان تحقیر شدم: به هیچ کس نگو که مردود شدی. برای اولین بار والدینم به نظرم کوته فکر آمدند؛ درست همان طور که ویتوریا توصیف شان کرده بود. به این ترتیب به هر صورت ممکن از صحبت با آنجلا و آیدا و یا دیدارشان پرهیز کردم. می-ترسیدم بپرسند اوضاعم در مدرسه چطور است یا نمی دانم ، دومین سال دبیرستانم چطور پیش می رود؛ درحالی که من داشتم سال قبل را مجددا می گذراندم. به دروغ گفتن بیشتر و بیشتر علاقه مند شدم؛ دیگر احساس می کردم دعا و دروغ به یک میزان تسلی بخش هستند. اما توسل به دروغ برای اینکه مایه ی خجالت والدینم نشوم و سرپوش بگذارم بر این واقعیت که استعداد آن ها را به ارث نبرده ام، مرا می آزرد و افسرده می کرد.یک بار وقتی آیدا تماس گرفت، از مادرم خواستم به او بگوید در خانه نیستم، گرچه در آن برهه، از صحبت با آیدا نسبت به آنجلا لذت بیشتری می بردم؛ چون هم بیشتر مطالعه می کردم و هم فیلم می دیدم. من انزوای محض را ترجیح دادم؛ اگر می شد حتی با مادرم هم حرف نمی زدم. در مدرسه جوری لباس می پوشیدم و آرایش می کردم تا شبیه زنی هرزه در میان کودکانی مودب باشم، فاصله ام را با همه حفظ می کردم، حتی با معلم ها، که در برابر کج خلقی من صبوری می کردند، فقط به خاطر اینکه مادرم به شیوه ای به آن ها فهمانده بود که خودش هم یک معلم است.