کتاب تام و جری (1);

کتاب تام و جری (1)

Tom & Jerrry
و جوجه اردک درستکار

کد کتاب : 86041
مترجم :
شابک : 978-9649722849
قطع : رحلی
تعداد صفحه : 12
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 27 اردیبهشت
کتاب تام و جری(2);
تام و جری(2)
Tom & Jerrry
و رویای پندآموز

کد کتاب : 86040
مترجم :
شابک : 978-9649722856
قطع : خشتی
تعداد صفحه : 12
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 27 اردیبهشت

معرفی کتاب تام و جری(2) اثر والت دیزنی

کتاب تام و جری و رویای پند آموز اثر والت دیزنی، همراه با آموزش زبان انگلیسی و تصویرگری‌های جذاب، رویای تام را به تصویر کشیده و نکات ارزشمندی را به کودکان یادآور می‌شود.

در کنار متن فارسی کتاب تام و جری و رویای پند آموز (Tom and jerry and advicer dream)، جملات کوتاه و لغات انگلیسی مرتبط به وسیله تصویرگری‌های مناسب برای کودکان قرار گرفته است تا در کنار یکدیگر به آموزش بهتر زبان انگلیسی به کودکان کمک کند.
والت دیزنی
شرکت والت دیزنی، (The Walt Disney Company) شرکت رسانه‌های گروهی آمریکایی است، که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های رسانه‌ای و سرگرمی جهان شناخته می‌شود. دفتر مرکزی شرکت والت دیزنی و استودیوی اصلی آن در شهر بربنک، کالیفرنیا قرار دارند.این شرکت در 16 اکتبر 1923 توسط والت دیزنی و با مشارکت برادرش روی اولیور دیزنی، در قالب یک استودیو کوچک انیمیشن‌سازی تأسیس شد. شرکت والت دیزنی به سرعت توسعه پیدا کرد و به یکی از بزرگ‌ترین استودیوهای هالیوود تبدیل شد.این شرکت امر...
دسته بندی های کتاب تام و جری(2)
ادبیات آمریکا
ادبیات کودک و نوجوان
دهه 2000 میلادی
کتاب کودک
کتاب مصور
آموزشی
آموزش زبان انگلیسی
قسمت هایی از کتاب تام و جری(2) (لذت متن)
مسئول قطار یک گربه ی پیر با لباس آبی زیبا بود که صورت جذابی هم داشت. او پرونده ی همه را بررسی می کرد و با صدای بلند آن را می خواند. چند گربه در صف ایستاده بودند که هر کدام به خاطر کارهای بدشان تنبیه شده بودند. در ته صف هم چند بچه گربه ی بازیگوش در کیسه ی زرد رنگی زندانی بودند که وقتی آزاد شدند؛ با خوشحالی به طرف قطار دویدند و رفتند. رئیس پیر به گربه ها نگاهی انداخت و با تأسف گفت: «نچ نچ نچ.. چرا گربه ها وقتی زنده هستند کارهای بد می کنند که اینجا گرفتار باشند؟ در این میان تام، دزدکی می خواست رد شود که گربه ی پیر فهمید و با صدای بلند گفت: «تام، بایست!» تام ترسید و سر جایش میخکوب شد.
متن کتاب