امیل بوله، صاحب چند کافهی شبانه در محلهی مومارتر پاریس، ناپدید شد. او به طور معمول هر شب از یک کافه به کافهی دیگر سر می زد و پیش از ساعت چهار صبح به خانه و نزد همسرش باز میگشت. پیکر بی جان بوله دو روز بعد در کوچهای بنبست در حاشیهی گورستان پرلاشز پیدا شد. کیف پول و کارت شناسایی او را در جیب کتش یافتند. بر جسد اثری از سلاح گرم یا سرد دیده نمی شودکه معمولا دار و دسته های خلافکار به کار می برند. مالک کافه های شبانه خفه شده بود و عجیب تر اینکه به مدت دو روز و سه شب جسدش را در مکان نامعلومی نگه داشته بودند.
یک داستان جذاب دیگه از مگره. قتل مردی ساده و بیشیله پیله که صاحب چند کافهی شبانه. ایتالیاییای قانونمند و خانواده دوست. کسی که در محلهای آلوده و فاسد تونسته آدم پاکی بمونه و هویت درست خودش رو حفظ کنه. اما یه نیمه شب به قتل برسه و... حالا مگره تا یک قدمی قاتل رفته اما سردرگمه. چون تونسته به نوعی قاتل رو پیدا کنه اما چند و چون ثتل و دلایل این قتل رو نمیتونه بفهمه و... زیبا بود و پایان تکاندهندهای هم داشت.