کتاب «رویکردهای نظری در جرمشناسی فساد» اثر گراهام بروکس، پدیده فساد را از دیدگاه جرمشناسی مورد بررسی قرار میدهد و تلاش میکند توضیح دهد چرا و چگونه فساد در تار و پود نظامهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نفوذ میکند. بروکس در این کتاب نشان میدهد که فساد، ساختاری پیچیده از روابط انسانی و نهادی است که از دل نابرابری، قدرت و بیاعتمادی اجتماعی زاده میشود. او با بهرهگیری از نظریههای کلاسیک و مدرن جرمشناسی، تصویری چندوجهی از فساد ارائه میدهد. نویسنده مفهوم فساد را روشن میکند و گسترهی تاریخی و جهانی آن را توضیح میدهد. از دید او، فساد محدود به کشورها یا نظامهای خاص نیست و در هر جامعهای با شکل و شدتی متفاوت وجود دارد. بروکس از اصطلاح «جرم خاکستری» برای توصیف آن استفاده میکند؛ جرمی که در لایههای پنهان قدرت و تصمیمگیری جریان دارد و به همین دلیل، مقابله با آن از جرایم آشکار دشوارتر است. او فساد را شکلی از فروپاشی اعتماد و اخلاق جمعی میداند که در بستر نابرابری و کمکاری نهادهای نظارتی رشد میکند. نویسنده سپس نظریههای گوناگون جرمشناسی را بررسی میکند تا ببیند هر یک چگونه میتوانند به فهم فساد کمک کنند و با مقایسهی این دیدگاهها نشان میدهد که فساد حاصل تعامل پیچیدهی انگیزههای فردی، ساختارهای نهادی و فرهنگ اجتماعی است. در ادامه، با بررسی نمونههایی از فساد در نهادهای دولتی و بخش خصوصی، نویسنده نشان میدهد چگونه رفتارهای غیرقانونی میتوانند به مرور به هنجار تبدیل شوند. او به نقش رسانهها، افشاگران و سازمانهای نظارتی اشاره میکند و یادآور میشود که مبارزهی موثر با فساد تنها با مجازات ممکن نیست؛ بلکه نیازمند شفافیت، آموزش اخلاق حرفهای و پاسخگویی نهادی است. در پایان، بروکس پرسشی بنیادین مطرح میکند: چرا با وجود شناخت گسترده از فساد، هنوز در جوامع مختلف ادامه دارد؟ پاسخ او روشن است: چون ریشهی آن در ضعف نهادها و ساختارهای قدرت نهفته است، نه صرفا در انحراف افراد. برای مقابله با آن باید سازوکارهایی طراحی شود که جلوی بازتولید چرخهی فساد را بگیرد.
درباره گراهام بروکس
گراهام بروکس، استاد جرم شناسی و مبارزه با فساد در دانشگاه لندن غربی، انگلستان است. او در زمینه پیشگیری از فساد در زمینه بین المللی تخصص دارد.
دسته بندی های کتاب رویکرد های نظری در جرم شناسی فساد