کتاب همسایه ها: کمدی در سه پرده

The Neighbors
کد کتاب : 111482
مترجم :
شابک : 978-622-9347-188‬‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 112
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

همسایه ها
The Neighbors
نمایشنامه در سه پرده
کد کتاب : 91194
مترجم :
شابک : 978-6003267497
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 74
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

معرفی کتاب همسایه ها: کمدی در سه پرده اثر میشل ویناور

همسایه‌‌ها داستان دو همسایۀ دیواربه‌دیوار است که در این سه پرده، از دوستی دیرین به نفرت و از نفرت به یگانگی می‌رسند. این نمایشنامه، بیشتر در گروه «نمایشنامه‌های مجلسی(اتاق)» ویناور قرار می‌گیرد و به‌ظاهر ساختار ساده‌تری دارد. خود نویسنده تأکید دارد که این اثر یک کمدی است اما‌ پیچیدگی‌هایش، علاوه‌بر درهم‌آمیختگی کلامی در روند گفت‌وگو، در برهم‌آمیختگی مضمون‌ها نیز نهفته است: گذشتۀ افراد، اسطورۀ ثروت و زر، همسایگی و هم‌جواری با دیگری، دوستی و عشق، دنیای تجارت و کار، پیچیدگی‌های روان فردی، روابط اجتماعی و...

کتاب همسایه ها: کمدی در سه پرده

میشل ویناور
میشل ویناور(1927 - 2022)فرزند یک خانوادۀ کلیمی-روسی‌ست که به فرانسه مهاجرت کرده‌بودند. او پس از پیشروی نازی‌ها در اروپا با خانواده‌اش به امریکا مهاجرت می‌کند اما در سال 1947 به فرانسه بازمی‌گردد و طبع خود را در شعر، متن ادبی و رمان می‌آزماید و سپس روی تئاتر و نمایشنامه‌نویسی متمرکز می‌شود. تئاتر و ادبیات نمایشی فرانسه در این دوران متأثر از نویسندگانی چون بکت و یونسکو یا برشت، سارتر و کامو بود اما ویناور خود را به این جریان‌ها نزدیک نمی‌یا...
قسمت هایی از کتاب همسایه ها: کمدی در سه پرده (لذت متن)
بلزون: آینده شما رو نمی ترسونه چون شما بهش فکر نمی کنین ولی من مدام بهش فکر می کنم من این خونه رو دارم الیس رو دارم و شما رو تو همسایگی م دارم اما زهوار هر اونچه حول همۀ این هاست داره درمی ره شما حس نمی کنین که ناامنی همین جور بی وقفه داره زیادتر می شه اما تو سر من هی می ره و می آد و شب ها نمی ذاره چشم رو هم بذارم ولی شما شانس دارین که کور و کرین در قبال همۀ چیزهای این دنیایی که ما داریم توش زندگی می کنیم. لئو: معذرت می خوام ولی اصلا همچین چیزی نیست من روزنامه می خونم ما همه مون تو یک گاری نشسته یم و بالاپایین هم همیشه بوده اما هنوز که هنوزه این دنیا سر جاشه فقط کافیه آدم به یک جفت ضربه گیر محکم مجهز باشه یک دونه جلو یک دونه عقب. بلزون: هیچ امیدی به این نیست که ما یک روزی هم رو درک کنیم ولی این رو دیگه قبول دارین که آدم برای ورود به زندگی باید بتونه بلیت ورودش رو خودش پرداخت کنه؟