کتاب آیا ممکن است اینجا بهشت باشد؟

What If This Is Heaven?
باورهای اشتباه فرهنگی ما چگونه باعث جلوگیری از تجربه کردن بهشت بر روی زمین می شود
کد کتاب : 98080
مترجم :
شابک : 978-6008593737
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 209
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 16 آبان
آنیتا مورجانی
آنیتا مورجانی، نویسنده کتاب کی زمردن کم شدم (کتاب) (Dying to be me)پر فروش‌ترین کتاب به انتخاب نیویورک تایمز است. او به عنوان سخنران در دانشکده علوم رفتاری دانشگاه هنگ‌هنگ دربارهٔ مسائلی از جمله نحو رویارویی با بیماری‌های غیرقابل درمان یا مرگ و روانشناسی اعتقادات معنوی فعالیت می‌کند. و همچنین مشاوردتبادلات فرهنگی در شرکت‌های چند ملیتی هنگ کنگ است. او در سال ۲۰۰۲ به لنفوم مبتلا شد و بعد از چهار سال مبارزه بی‌امان، در سال ۲۰۰۶ در کما فرو رفت و در دوران کما تجربه نز...
دسته بندی های کتاب آیا ممکن است اینجا بهشت باشد؟
قسمت هایی از کتاب آیا ممکن است اینجا بهشت باشد؟ (لذت متن)
در یکی از سفرهای سخنرانی که به استرالیا رفته بودم، پس از اتمام سخنرانی نوبت به وقت سوال و جواب رسید. من به طور عادی از این قسمت سمینارهایم خیلی لذت می برم. یکی از سوال کنندگان زن نسبتا جوانی بود و شروع به صحبت کردن پشت میکروفون کرد و این مطالب را پشت میکروفون گفت: پسر جوان من 3 ماه پیش فوت کرد، دلم می خواهد بدانم چرا او از این دنیا و از من گرفته شد. من از شوهرم جدا شده بودم و تنها بودم و این پسر تنها دلیل من برای زندگی بود. همین طور که این زن پشت میکروفون صحبت می کرد اشک از چشمانش جاری می شد و صدایش می لرزید و ادامه داد که من نمی توانم زنده بودنم را در این دنیا بدون او تصور کنم و باور ندارم که دیگر هیچ وقت او را نخواهم دید. وقتی سخنان این مادر غم زده را از پشت میکروفون شنیدم، به قدری تحت تأثیر قرار گرفته بودم که زبانم بند آمده بود و در همین حال این مادر منتظر بود که من جوابی به او بدهم اما دهانم قفل شده بود و قادر به صحبت کردن نبودم. البته چون من تجربه ی آن عالم دیگر را داشتم، می دانستم که پسر او حالش خوب است، اما از درون می دانستم که هیچ راهنمایی ای از طرف من برای این زن کافی نبود و کلمات او قلب مرا به درد آورده بود و هیچ سخنانی از طرف من کافی به نظر نمی رسید و تنها چیزی که در روبه روی خودم می دیدم یک زن درد دیده بود که فرزندش را از دست داده بود و این دردش را کاملا به من منتقل می کرد.