کتاب نمایشنامه سلطان مار

King of the Snake's play
کد کتاب : 9153
شابک : 9789641940852
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 104
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 13 آبان

معرفی کتاب نمایشنامه سلطان مار اثر بهرام بیضایی

"نمایشنامه سلطان مار" اثری است به قلم پربار "بهرام بیضایی" که داستانی با مایه های طنز را از زندگی یک شاه و وزیر تعریف می کند. آن ها فرزندی ندارند و به توصیه ی یک درویش، به سراغ درختی می روند که در باغی توسط دیوها از آن محافظت می شود. آن ها باید دو سیب سرخ و سفید از درخت بچینند و به همسرانشان بدهند تا بتوانند صاحب اولاد شوند. میوه عمل می کند اما به شکلی که هیچکس انتظار آن را نداشت. پسر پادشاه، در هیبت یک مار به دنیا می آید. خبر را به شاه می رسانند و او با پیشنهاد وزیر دست به خودکشی می زند. به این شکل مقام پادشاه به طور موقت به وزیر منتقل می شود.
روزگار می گذرد و پسر بزرگ می شود؛ او متوجه می شود که هر موقع اراده کند می تواند از هیبت مار خارج شود.
حال بنا به وصیت شاه، اون باید با دختر وزیر که "خانم نگار" نام دارد، وصلت کند. اما وزیر با دست بردن در وقایع می خواهد مانع این ازدواج بشود. "سلطان مار" از جلد خود بیرون می آید و خود را به دختر نشان می دهد و اون نیز با راهنمایی دایه اش، اقدام به سوزاندن جلد مار می کند. "سلطان مار" می گریزد و نزد دیوها می رود. دختر هم سر به کوی و بیابان می گذارد تا شویش را بیابد؛ حال باید او را مجاب کند که برگردد و مردم را از ستمی که داروغه و سفیرهای بیگانه بر آنان روا می دارند، برهاند. "نمایشنامه سلطان مار" از آثار ابتدایی "بهرام بیضایی" به حساب می آید و استعاره های به کار رفته در کنار جنبه ی ادبی کار خودنمایی می کند.

کتاب نمایشنامه سلطان مار

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زاده ۵ دی‌ماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.‏‏بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش‌نامه نویسی، در سینما عرصه‌های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده‌است.‏وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم‌ترین آثار وی هستند.‏خانواده‌اش اهل کاشان...
قسمت هایی از کتاب نمایشنامه سلطان مار (لذت متن)
هیچ چیز برای همیشه نمی ماند. زمان در حرکت خود به چیزی ارزش می بخشد و چیزی را نابود می کند. کسی برای همیشه عزیز نمی ماند و بسا که آفتاب از سیاه چالی بتابد. میوۀ رسیده اگر بماند فاسد می شود و دانۀ حقیر میوه بر می آورد. احمق کسی است که دل به مال دنیا ببندد. او که تا چند لحظه پیش جهانی غرور بود حالا ارزشی بیش از یک مشت خاک ندارد.