به طرز فوق العاده خوبی نوشته شده ، جذابیت خاصی برای علاقه مندان به داستان های رازآلود و دانشجویان تاریخ فرانسه قرن نوزدهم خواهد داشت ...
کتابی دلربا و بسیار خواندنی.
گزارش واضح توله از مردم عادی که به طور غیرقابل توضیح به هیولا تبدیل شده اند بسیار خواندنی است.
جمعیت همه شادوشنگول بودند. سوختن آدم زمان زیادی می برد. خورشید، در افق، خون گریه می کرد. منظره ی مخوفی بود. باد خاکستر آلن را به همه طرف می پراکند. قدری از این گرد سیاه به زیر پای مردمی رفت که دهن های چرب شان را با آستین های چرک شان پاک می کردند. آن ها سیر و خوشحال بودند.
«آدمخواران» با نام اصلی «اگر دوست دارید آن آقا را بخورید» کتابیه که ژان تولی، بر اساس یک واقعه تاریخی دست به نوشتن اون زده. وقتی میفهمیم که خب این واقعه عجیب واقعا اتفاق افتاده به وضوح کمی بیشتر شوک میشیم و به نوعی بیشتر عذاب میکشیم از خوندنش. ولی اما اگر ما نمیدونستیم این ماجرا واقعیه، آیا کتاب همون تاثیر رو روی ما میگذاشت؟ اینطور فکر نمیکنم. نثر نویسنده همونطور که مترجم اشاره میکنه بسیار شبیه به یک گزارش میمونه و در بعضی جاها شاعرانه میشه که من از خوندن این بخشها بسیار لذت بردم اما واقعیت اینه که روایت ماجرا در کتاب بسیار کلیه و از سر زدن به جزئیات شانه خانه میکنه. درد بیشتر جسمی به تصویر کشیده میشه تا روحی. به تعبیری قلم نویسنده آنچنان گیرا و قدرتمند نیست و تاثیر لازم رو ندارن به جز چند پاراگراف که واقعا گیرا و خوب بودن در پایان کتاب. کتاب، کتاب خوبیه اما آنچنان تاثیری که باید رو برای من نداره.
خیییلی زیبا بود ولی اگه حتی یکمممم احساس ناراحتی میکنید این کتابو نخونید 🤏
اگه بعد خوندنش از خودتون پرسیدین چرا و چطور این توده ظاهرا معمولی و بی آزار این چنین درنده خو شدن جوابشو از کتاب روانشناسی تودهها نوشته گوستاو لوبون بگیرین. ریشه رفتارهای عجیب و متفاوت یک فرد در جمع با رفتارش در تنهایی تو این کتابه. مشابه اتفاقاتی که در انقلاب فرانسه و دوران وحشت و ترمیدور افتاد و خیلی از موارد دیگه. در طول تاریخ مکررا رخ داده که البته بیشترین بهره شو سیاستمداران و حاکمان برده اند
داستان حیرتآور و سیاهی که گویا در واقعیت اتفاق افتاده.. خب خوندنش خالی از لطف نبود.. بیانصاف نباشم باید بگم نمیشه پیام اثر یعنی «وجودِ سایهی جهل و بیقیدی و بیشعوری بر روابط آدما، بعنوان یه تهدید جدی» رو نادیده گرفت؛ اما بلحاظ ادبی چیز خاصی برای ارائه نداشت.. روایت خوبی بود از یه حادثهی تلخ، بطوریکه میشه یه روزه تمومش کرد و زمین نذاشتش.. داستان در بعضی جاها چفتوبست لازم رو نداشت و میشد روی روابط بیشتر کار کرد.. ترجمه احسان کرمویسی از چشمه خوب بود
نشر اذرمیدخت این کتاب رو خوب ترجمه کرده؟
کتابی دردناک و بسیار تکان دهنده بود
واقعا از خوندنش لذت بردم
واقعا اگر ناراحتی قلبی دارید این کتاب رو نخونید چون هر لحظه ش آدم حس میکنه همین الانه که قلبش داره از سینه میزنه بیرون و بدترین قسمت داستان اون تیکه بر اساس رویداد واقعیش بود یعنی اگه یه کتاب معمولی براساس تخیلات بود ادم راحتتر میتونست ازکنارش رد بشه ولی این یکی از وحشتناکترین کتابایی بود که خوندم من این کتاب رو 6 روزپیش تمام کردم ولی هنوز تو ذهنمه و حتی وسط کتاب به مدت یکی دوهفته ولش کردم چون واقعا رو روح روانتون تاثیر میذاره
کتاب خوبه و خیلی تکان دهنده.
خیلی خفن بود😁
هر چقدر هم بگویند داستان واقعی است باز هم بعد از خواندنش مات و متحیر میمانی که شاید اتفاق نیفتاده باشد
بیشتر از قبل از وطنپرستان میترسم
نشر چشمه رو خوندم ترجمه روان و عالی داستان هیجان انگیز و عجیب طوری که بعد خوندنش هنوز تو شوک بودم
من نشر چشمه با ترجمه احسان کرم ویسی رو خوندم که روان و خوب بود. به این عملی که مردم توی کتاب مرتکب شدن میگن"لینچ کردن" که ناشی از تعصب بی جا جهل و بی سوادی... هستش. نمونه مشابه زیاد داشته مثل لینچ کردن "فرخنده ملکزاده" دختر افغانستانی. خوندن این کتاب برای همه واجبه.
واقعا فاجعهی وحشتناکی بود امان از جهل
آنها فقط یک انسان را نکشتند بلکه انسانیت را هم از بین بردند...
درست شبیه رویداد ۱۳۵۷ خورشیدی در ایران اسلامزده 😡😤🧐🤯 همهی مردم آدمخوار
سوزاندن خدمتکار شاه😱
ادم خواری بلدی پس
حالت خوبه ؟ فک نکنم ! کتابه زیادی بهت فشار آورده برو بیرون یه هوایی به سرت بخوره
برام جالب بود که چطور اکثریت این کتابو پسندیدن و انقدر منقلب شدند، صرف یه رخداد عجیب و تکان دهندهی تاریخی و واقعی میتونه دلیل خوب بودن یه کتاب باشه؟! متاسفانه نویسنده تقریبا به یک گزارش وقایع تاریخی که معمولا تو روزنامهها نوشته میشه فقط اندکی حالت داستانی داده و کتابش به هیچ وجه نتونسته بار دراماتیک و تراژیک واقعه ای به چنین هولناکی رو به خواننده منتقل کنه، به جای چندین و چند صفحه توصیف شکنجه ها، میتونسته رو منطق شخصیتها، باورپذیرتر کردن و توضیح بیشتر چرایی جنون روستاییان، شرح بیشتر شرایط اجتماعی اقتصادی مردم در اون دوران کار کنه و حتی میتونسته داستان رو از زمانی قبل و بعد اون جنایت شروع کنه و فلش بک بزنه یا اینکه روی رابطهی آلن با اهالی روستا در زمانهای قبلی کار کنه اگه بخوام یه جمع بندی کنم: شرح با جزییات یک شکنجه و جنایت هولناکیو خوندم با منطق و چرایی سست و گنگ و همچنین نتونستم با هیچکدوم از شخصیتهاش ارتباط برقرار کنم، چون هیچکدوم به اندازهی کافی پرداخت نشده بود( مثلا دختره “آنا” و حتی خود آلن و حتی شکنجه گرا) و پایان بندی خیلی سریع و گزارش گونه بدون بار دراماتیک و درگیر کنندهی خاصی، در کل گزارش روزنامه ای از یه ماجرای هولناک
با نظر شما موافقم
ترجمه کدوم یکی از ناشرا خوبه؟
احسان کرم ویسی نشر چشمه . من دو کتاب مغازه خودکشی و آدم خواران رو گرفتم با ترجمه ایشون . متن خیلی روان و ساده و امروزی داره . اگر دنبال نوشته ادبی هستید که هیچ ولی اگه متن ساده و روان بخواین عالیه
دیگه از همه آدمها میترسم... از اینکه کاری بهشون نداشته باشم و اونا قصد جونمو داشته باشن!🤐🤯
این ماجرا واگعیه؟
پ ن پ کیکه 😁