بعد از مدتها ، تقریبا یک ماه و خوردهای یه کتاب خوب خوندم. کتابی که بخاطر جریان داشتن احساس ، در متن شیواش ، رفت توو لیست صد داستان مورد علاقم.و نویسندهش شد نویسنده مورد علاقهی امروزی من. پس... قراره راجع به «حیات خانم» شاهکار «احمد آلتان» روزنامه نگار ، نویسنده و زندانی سابق سیاسی ، صحبت کنیم. داستان راجع به پسر دانشجوییه که خودش راوی داستانه. «فاضل»ی که از روستا به استانبول میره برای تحصیل و درگیر یک مثلث عاشقانه بین «حیات خانم» زنی که هیچ شباهتی به خودش نداره و «سیلا» دختری که از هر نظر شبیهش هست میشه. «آلتان» شدیدا در ادبیات و نوشتن قلدره. به حدی قلدره که روی هر مسئلهای دست میذاره میبره. در این کتاب روی فقر دست گذاشت ، برد. روی عشق دست گذاشت ، برد. روی سیاست و زندانیهای سیاسی دست گذاشت ، برد. روی مثلث عاشقانه دست گذاشت برد. روی تراژدی دست گذاشت خیلی خوب برد. شخصیت اصلی ، در همون خطوط اول داستان ساخته میشه و فضای شخصیت خودش رو از دید بی قضاوت برای ما روایت میکنه.چیزی که من رو شگفت زده کرده دقیقا همینه. مسئلهای که حتی در ادبیات کلاسیک فرانسه هم من ندیدم. فضای داستان باب دل من بود. بشدت تلخ، تراژیک ، عاشقانهای در اتمسفر مسموم سیاست و کامل. نمادسازیهای داستان خودش سه تا ریویو نقد میخواد و برای همین من واردش نمیشم تا اسپویل هم نشه. چیز دیگهای که جالبه اینه که شخصیتها با فلسفه و تفکرات ذهنیشون خلق نشدن ، از دنیای واقعی گرفته شدن. دیدههای «آلتان» برای نوشتن قطعا بسیار بوده. یه جمله هم درباره ترجمه بگم :«خانم ایلناز حقوقی ، این کتاب رو جوری ترجمه کرده که اگر قرار بود «احمد آلتان» فارسی بنویسه ، به این حد خوب نمیشد.» سر مجموع : «حیات خانم» شاهکار «احمد آلتان» ، کتاب مطلقا کامل و بی نظیریه. به امید اینکه آثار بیشتری ازش به فارسی ترجمه بشه.
چقدر ظریف و قشنگ نوشته شده، اواسط کتاب هستم اما خیلی زیبا داستانش برام جلو میره، یجورایی منو یاد کتاب “نوشتههای روی تن” انداخته تا به اینجا.
چقدر ظریف و قشنگ نوشته شده، اواسط کتاب هستم اما خیلی زیبا داشتانش برام جلو میره، یجورایی منو یاد کتاب “نوشتههای روی تن” انداخته تا به اینجا.
خیلی قشنگ رمان سرگذشت حیات وهوشنگ