کتاب کلفت ها

The Maids
با مقدمه ای از ژان پل سارتر
کد کتاب : 10231
مترجم :
شابک : 9786007443163
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 80
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1947
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب کلفت ها اثر ژان ژنه

"کلفت ها" نمایش نامه ای است به قلم "ژان ژنه" که بسیاری آن را متاثر از یک داستان واقعی می دانند.
"کلفت ها" زندگی سولانژ و کلر، دو خواهر پیشخدمت را به تصویر می کشد که برای مادام کار می کنند. تا وقتی که مادام در خانه است، این دو در فرمانبردارترین و مطیع ترین حالت ممکن قرار دارند، اما همینکه مادام پایش را از خانه بیرون می گذارد، دو خواهر شروع به بازی نقش آفرینی می کنند. یک بازی که طی آن یکی از دو خواهر در نقش مادام ظاهر می شود و دیگری تمام کینه ها و نفرت های سرکوب شده ی خود از مادام را بر سر او خالی می کند. آن ها در این بازی برای قتل مادام نقشه پردازی می کنند و این قضیه برای آن ها به یک آیین تبدیل شده که طی آن هم خود را آزار می دهند و هم مادام خیالی را تحقیر می کنند.
داستانی که به نظر می رسد نمایش نامه ی کلفت ها از آن اقتباس شده، قصه ی دو خواهر با نام های کریستین و لئا پاپین است که در ظاهر بسیار نجیب و آرام بوده و در ساعات کاری زیاد و مرخصی کم، به کار پیشخدمتی برای زنی ثروتمند مشغول بودند. سرانجام این دو زن با کمک هم اقدام به قتل فجیعانه ی زن ثروتمند و دختر او نمودند و این قتل مشهور که به نوعی پاسخی به استثمار و فاصله ی طبقاتی بود، مورد توجه بسیاری از نویسندگان قرار گرفت. با وجود شباهت های بسیار میان داستان این قتل حقیقی و نمایش نامه ی "کلفت ها"، "ژان ژنه" گلیم داستان خود را از آب بیرون کشیده و جنبه های منحصر به فرد نگارش و قصه پردازی او، "کلفت ها" را به اثری متمایز تبدیل کرده است.

کتاب کلفت ها

ژان ژنه
ژان ژنه (فرانسوی: Jean Genet فرانسوی: [ʒɑ̃ ʒənɛ];; زاده ۱۹ دسامبر ۱۹۱۰ - فرانسوی ۱۵ آوریل ۱۹۸۶) شاعر، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس فرانسوی بود که فعالیت سیاسی نیز داشت. در سال‌های آغازین زندگی، ولگرد و خرده‌مجرم بود اما بعدها به نویسندگی روی آورد. آثار عمدهٔ او عبارتند از رمان‌های دعوای برست، روزنگاری‌های دزد و بانوی گل‌های ما و نمایشنامه‌های بالکن، سیاه زنگی‌ها، پیشخدمتان و پرده‌ها. از مهم‌ترین آثار ژنه نمایشنامه سیاه زنگی‌ها اس...
نکوداشت های کتاب کلفت ها
The Maids illuminates from within the huge social changes that occurred during that time, reflected in the changing relationships between the maids and the members of the family. These relationships are shown with heartfelt precision, and the narration is enriched with many allusions, not only to the time of the setting but to earlier, classical Japanese literature. The translator handles all this masterfully, and his afterword should not be missed.
کتاب کلفت ها ناشی از تحولات عظیم اجتماعی رخ داده در زمانه خود است و بازتاب دهنده تغییر روابط بین خدمتکارها و اعضای خانواده است. این روابط با دقتی خالصانه نشان داده می شود و روایت با اشارات زیادی غنی شده است که نه تنها به زمان تنظیم خود بلکه به گذشته وادبیات کلاسیک ژاپنی اشاره دارند. مترجم همه این ها را به طرز ماهرانه ای بیان می کند، که خاتمه جذابی را رقم می زند. "
The American Literary Translators Association (ALTA), 2018 Lucien Stryk Asian Translation Prize shortlist

قسمت هایی از کتاب کلفت ها (لذت متن)
مادام می‎تونن لباسا رو نگه دارن. من و خواهرم لباسای خودمونو داریم. همون لباسایی که شبا پنهونی می‎پوشیم. حالا من لباس خودمو دارم، با شما مساویم. من لباس سرخ جانیا رو پوشیده م. از من خنده شون می‎گیره؟ باعث لبخند‎ی مسیو می‎شم؟ خیال می‎کنن من دیوونه م. فکر می‎کنن که کلفتا باس انقد فهم داشته باشن که حرکات مخصوص مادامو تقلید نکنن! مسیو واقعا منو می‎بخشن؟ سر تا پا مهربونین. می‎خوان در بزرگی با من رقابت کنن اما من به بالاترین نقطه رسیدم… مادام متوجه تنهایی من شدن! بالاخره! الان دیگه تنهام. ترسناکه! می‎تونم با بی رحمی باهاتون حرف بزنم، اما می‎تونم مهربونم باشم… مادام ترس‎ شون می‎ریزه. دیگه ترسی ندارن. میون گلاشون، عطراشون، لباساشون. این لباس سفیدی که شب مهمونی رقص اپرا می‎پوشن. این لباس سفید که من همیشه به ‎شون قدغن می‎کنم. میون جواهراشون، عاشقاشون. من، من خواهرمو دارم. آره. جرأت دارم حرفشو بزنم. جرأت دارم مادام. جرأت هر کاریو دارم. کی، کی می‎تونه ساکتم کنه؟ کی جرأت می‎کنه بهم بگه «دخترم؟» من خدمت کردم. من حرکات لازمو برای خدمت بلدم. من به مادام لبخند زدم. واسه درس‎ کردن رختخواب کمرمو خم کردم، جون کندم، واسه ی شستن شیشه‎ها، واسه ی پاک ‎کردن سبزی، واسه ی گوش‎ دادن به در، واسه ی چشم ‎ورنداشتن از چفت در. اما حالا، دیگه راست وا‎می‎سم. محکم. من قاتلی هستم که خفه می کنم. مادموازل سولانژ، زنی که خواهر خودش را خفه کرد. ساکت باشم؟ مادام واقعا خیلی ظریفن. اما من دلم واسه ی مادام می‎سوزه. دلم واسه ی سفیدی مادام می ‎سوزه، واسه ی پوست ابریشمیش، واسه ی گوشای کوچولوش، واسه ی مچای نازکش… من کلاغ سیاهم، قاضیای خودمو دارم. پلیس صاحب منه، کلر؟ واقعا مادامو خیلی ‎خیلی دوس داشت!… نه، جناب بازپرس، من جلوی اینا هیچی رو توضیح نمی‎ دم. این چیزا فقط مربوط به خودمونه… امشب، کوچولوی من، شب خودمونه!