محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود. او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط میشد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست. وی مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد. درویش از تشکیل دولتی مستقل در کنار کشور اسرائیل دفاع میکرد. او میهنپرستی بود که با گرایشهای یهودیستیزی، مخالف بود اما صهیونیسم را دشمن بشریت میدانست و هرگز در مقابل تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی سکوت نکرد. خود او به خوبی به زبان عبری حرف میزد و با فرهنگ یهودیان آشنایی داشت و دوستان یهودی ضد رژیم صهیونیستی زیادی داشت.
در نظر بسیاری از ناقدان، محمود درویش شایستهترین فرد برای دریافت نوبل ادبی در جهان عرب بود. او شهیرترین شاعر مقاومت است و شعرش نماد مبارزه و دربردارنده تاریخ ایستادگی در فلسطین است. او در دو ساحتِ شعر و نثر بیش از 30 اثر ِادبی پدید آورد و صدای خاموشان و بی صدایان بود. سال ۱۳۸۹ شورای شهر پاریس، میدانی را در کوی مالاکویی، منطقه شش پاریس به نام او کرد و موزهای در فلسطین به نام وی راهاندازی شد. مترجم کتاب درباره محمود درویش چنین نگاشته است: «درویش این واژه باستانیِ پارسی که نامِ بزرگِ محمود بود گویی با سرشت و سرنوشتش پیوند خورده بود! او عمری را درویش زندگی کرده بود امّا محمود از دنیا رفت: عاش درویشا و ماتَ محموداکتاب «عشق، کافه کوچکی است» با طرحی چشمنواز و گرافیکی هنرمندانه به بازار کتاب عرضه شده است.»
شعری ازاین کتاب: آن واژه، شگفتزدهاش کرد فرهنگنامه را گشود اما پیدایش نکرد و معنای رازآلودش را نیافت؛ با این حال، واژه حالش را خوب کرد مانندِ موسیقیِ خوش آهنگی با ذاتی رازآلود با خود گفت: حتما شاعری آن را سروده و استعارهای سبز و سرخ برای شبهای تاریک آفریده است امّا بهراستی معنای آن چیست؟ بالاخره معنا را دریافت امّا واژه را گم کرد!
اسمش جالبه