کتاب استنلی نامرئی می شود

«استنلی نامرئی می‌شود» نوشته ‌جف براون سومین جلد از مجموعه‌ی شش جلدی «ماجراهای استنلی» و مناسب کودکان گروه سنی (ب) و (ج) است.
در شبی بارانی استنلی کنار پنجره اتاقش مشغول خوردن سیب و کشمش است. در همین هنگام رعد و برقی به پنجره برخورد می‌کند و باعث می‌شود او نامرئی بشود. این اتفاق اعضای خانواده را شوکه می‌کند. آن‌ها استنلی را نزد دکتر خانوادگی‌شان می‌برند، اما از دست او هم کاری ساخته نیست و نمی‌تواند این مشکل را حل کند. او فقط در کتاب‌های قدیمی موارد را پیدا می‌کند که افراد دیگری همانند استنلی هنگام رعد و برق و در حال خوردن میوه نامرئی شده‌اند.
مادر استنلی بادکنکی به دست او داده و از او خواسته همیشه آن را همراهش داشته باشد تا آن‌ها بتوانند از محل استنلی باخبر باشند. استنلی ناخواسته و گاهی اوقات به صورت عمدی در مسائلی مداخله می‌کند و از آن جایی که نامرئی است، می‌تواند به راحتی به دیگران کمک کند. او به پسربچه‌ای کوچک در مسابقات دوچرخه‌سواری کمک می‌کند و یا به شخصی که نمی‌تواند از دختر مورد علاقه‌اش خواستگاری کند، کمک می‌کند. استنلی به پلیس کمک هم می‌کند تا دزدان بانک را دستگیر کند.
این جلد از «داستان‌های استنلی» نیز مانند کتاب‌های قبلی این مجموعه ضمن روایت داستانی هیجان‌انگیز و پر از تعلیق، نکاتی اخلاقی را نیز به کودکان آموزش می‌دهد. این آموزش‌ها در ضمن روایت داستان و در قالب توصیه‌های پدر و مادر استنلی پس از ماجرای نامرئی شدن او بیان می‌شوند. مادر و پدر استنلی به او هشدار می‌دهند که ممکن است نامرئی بودن وسوسه انجام بعضی از کارها را در آدم ایجاد کند اما استنلی باید در مقابل این کارها و وسوسه‌ها مقاومت کند. مثلا نباید جاسوسی کسی را بکند، یا دزدکی پشت‌سر آن‌ها حرکت کند تا بفهمد آن‌ها چه می‌گویند. استنلی نیز از قابلیت نامرئی بودن در جهت کمک به دیگران استفاده می‌کند.
«استنلی نامرئی می‌شود» هفت داستان کوتاه و یک مقدمه دارد. استنلی کجاست، دکتر دن، روزهای اول، در پارک، برنامه‌ تلویزیون، دزدان بانک و توفان آرتور عناوین این داستان‌ها هستند که هر یک از آن‌ها برشی از زندگی استنلی را در زمانی که نامرئی شده، روایت می‌کنند.
«استنلی نامرئی می‌شود» داستانی هیجان‌انگیز و پر از تعلیق است که کودکان را در خود غرق می‌کند اما هم‌زمان به شکل غیرمستقیم نکاتی اخلاقی را نیز به آن‌ها آموزش می‌دهد.