مادرم وقتی روحیه و حال و روز مرا دید ، با هردو دست سرم را در آغوش گرفت و دوباره گریه کرد. ولی گریه هایش دردی دوا نمی کرد ، کار از کار گذشته بود. با این حال دوباره اصالت خانواده ام در مقابل چشمانم پدیدار شد ، دیگر مثل روزهای اول نگران نبودم و انگار که آب از سرم گذشته بود. نباید جلوی او گله می کردم ، اشتباه کردم. ولی نه! باید این کار را می کردم تا بفهمند با دخترشان چکار کردند.
بخاطر تبلیغاتش گرفتم خوندم داستان و قلمش خوبه اما کاش چنین کتابی یکویراستاری اساسی میشد حیف.....
پی دی اف کجا میشه پیدا کرد؟
کتابش خوبه بدم نیومد ولی کاش بیشتر بود
چجوری باید سفارش داد؟
کسی اینجا میدونه چرا کتابای دیگشو نمیاره بالا؟ همین یدونه کتابو نوشته؟ بعید میدونما
پیج نویسندشو دارید؟ قلمش خیلی قشنگه
قلم نویسنده اش فوق العاده است کتاب دیگه ای هم داره بخونیمش؟
رویا سعیدی
خیلی قشنگه حتما بتونید
خیلی قشنگه بخونیدش
خیلی خوبه این کتاب
دیشب خوندم تا نصفهها رسیدم نوستالژی داره یاد بامداد خمار افتادم
پیج نویسندشو کسی داره؟ قلمش خیلی قشنگه
خیلی قشنگه
کتاب دیگه ای ازین خانم چاپ نشده؟ هرچی میزنم گوگل نمیاره
سلام من این کتاب و خوندم مربوط به قدیماس زنه رو به یکی شوهر میدن جای باباش ازشم متنفر بوده ولی قدیما باس میسوختن و میساختن دیگه مثل الانیا یاغی نبودن والا 😂😂😂😂
وای ترانه مادری بخونیدش ولی خب خیلی ناراحت کنندس
بچهها منم شنیدم واقعیه راضیه هست هنوز؟ کسی میدونه؟ خیلی گناه داشت
داستان کتاب واقعی بوده
آقا یکی بیاد بگه این چرا پیجش پریده؟ خدایی کپشن هاشو میخوندم حال میکردم آدمو قلقلک میداد
جدیدا تو فضای مجازی تبلیغاتشو دیدم پیج نویسندشو گم کردم ندارید؟ قلمش باحال بود