«دماغ ملکه» کتاب داستانی تصویری برای کودکان است. داستان در یازده فصل نوشته شده است و روایت زندگی دختری ده ساله به اسم هارمونی است. پدر و مادر هارمونی از حیوانات خوششان نمیآید اما هارمونی عاشق حیوانات است. تا اینکه طی ماجراهایی یک سکه جادویی به دست هارمونی میافتد. او با کمک این سکه، میتواند به چند تا از آرزوهایش برسد؛ ولی همهچیز اینقدر ساده نیست و اتفاقاتی پیشبینی نشده در انتظار اوست.
دیک کینگ اسمیت، نویسنده بریتانیایی کتاب، یکی از پرفروشترین نویسندههای کتاب کودک در دنیاست و معمولا از روی داستانهایش، برنامههای تلویزیونی میسازند. او در سال ۱۹۹۲ جایزه بهترین نویسنده انگلیسی سال کتابهای کودک را به دست آورد.
هارمونی، شخصیت اصلی کتاب در کنار «رکس راف مانتی»، سگ عروسکیاش، بیشتر وقت خود را در انتهای یک مرغدانی قدیمی میگذراند. او اینقدر حیوانات را دوست دارد که حتی دلش نمیآید به یک غاز هم کیش بدهد. هارمونی دلش میخواهد برای خودش حیوانی داشته باشد. سگ عروسکی هارمونی، در اصل برای مادربزرگ بوده و حالا به هارمونی رسیده است، یک زمانی کلی پشمالو بوده است و رنگش شکلاتی تیره؛ حالا بعد از این همه سال، رنگش خاکستری شده و دیگر پشمالو نیست. یکی از چشمهایش افتاده و یکی از پاهایش هم شل شده است، اما هنور سه پای دیگرش سفت هستند. هارمونی نمیداند که چرا پدر و مادرش به او اجازه نمیدهند که حیوان خانگی داشته باشد. او بیشتر وقتها برای رکس حرف میزند و با او درددل میکند. مثلا در تکهای از کتاب آمده است: «من که از آنها فیل نخواستم، یا نیم دوجین شامپانزه. یا یک گله اسب وحشی. من هیچکدام از اینها را نمیخواهم حتی به یک جفت موش هم راضیام. ولی آنها به من اجازه نمیدهند و تو میدانی چرا، مگر نه؟ »
دیک کینگ اسمیت، با نثری ساده، خواننده را با ذهنیات و تخیلات هارمونی ده ساله همراه میکند و چالشهایی که او با پدر و مادر و خواهرش دارد را به خوبی ترسیم میکند. چالشهایی که بعد از یکسری ماجراها و اتفاقات رفته رفته به سمت صلح و آرامش میروند.
«دماغ ملکه» داستان برآورده شدن آرزوهاست؛ اما نه آرزوهایی خودخواهانه؛ بلکه آرزوهایی که باعث شادی بقیه میشود. بچهها با خواندن این کتاب، همراه هارمونی، به رشد فکری میرسند و میتوانند، همراه او با برآورده شدن تک تک آرزوها احساس خوشحالی کنند.
کتاب دماغ ملکه