کتاب هفتاد و پنج سال اول

75 Sal-e Aval
(به روایت بهمن فرمان آرا)
کد کتاب : 40854
شابک : 978-6229703816
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 712
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب هفتاد و پنج سال اول اثر محسن آزرم

"هفتاد و پنج سال اول" کتابی است که "به روایت بهمن فرمان آرا" و به قلم "محسن آزرم" به رشته ی تحریر درآمده است. این اثر هفتصد صفحه ای، یک زندگی نگاره ی همه جانبه است که به مرور فیلم های یکی از برجسته ترین فیلمسازهای ایرانی، از زبان خود او می پردازد. "شازده احتجاب"، "خانه ای روی آب"، "یه بوس کوچولو"، "دلم می خواد"،"بوی کافور عطر یاس"، "خاک آشنا"، و "حکایت دریا" تنها قسمتی از کارنامه ی هنری "بهمن فرمان آرا"، هستند که در کتاب "هفتاد و پنج سال اول" به اهتمام "محسن آزرم"، به آن ها پرداخته شده است.
"محسن آزرم" در توضیح پیش زمینه ی نگارش این اثر اظهار داشته که حدودا یک دهه پیش، با نزدیک شدن به تولد هفتاد سالگی "بهمن فرمان آرا"، در صدد انجام مصاحبه ای پیرامون دهه ی هفتم زندگی با وی بود. نویسنده این مصاحبه را با هدف پی بردن به دیدگاه ها و آرای این هنرمند بزرگ نسبت به مسائل مختلف و به طور کلی نسبت به زندگی، ترتیب داده بود؛ اما نتیجه ی گفت و گو ها آنقدر پربار بود که هر دو طرف گفت و گو، به عرضه ی آن در قالب یک کتاب، اشتیاق نشان دادند. به این ترتیب حاصل قریب به صد ساعت گفت و گو و تفحص "محسن آزرم" در کتب و نشریات و روزنامه ها، ارائه ی اثری شد تحت عنوان "هفتاد و پنج سال اول" که روایت "بهمن فرمان آرا" را از زندگی شخصی و هنری او، کارنامه ی هنری و دیدگاه های گسترده ی وی در زمینه های مختلف را در بردارد.

کتاب هفتاد و پنج سال اول

محسن آزرم
محسن آزرم در سال 1357 در تهران متولد شد. پس از گذراندن دوره متوسطه در دبيرستان فرهنگ به دانشگاه رفت و در رشته حقوق قضايي به تحصيل پرداخت. او فعاليت مطبوعاتي را از سال 1373 آغاز كرد و موفق به تأليف و ترجمه مقالات و اشعار مختلف شد كه در نشريات گوناگون به چاپ رسيدند. آزرم از سال 1377 بعنوان منتقد به فعاليت در روزنامه ها و مجلات پرداخت و فيلمنامه «انجمن شاعران مرده» را نيز ترجمه كرد.
قسمت هایی از کتاب هفتاد و پنج سال اول (لذت متن)
در خانه تک و تنها نشستم روی صندلی. خیره شدم به دیوار روبه رو. سال ها قبل که رفته بودم دانشگاه یو اس سی درس سینما بخوانم به این فکر نکرده بودم که ممکن است، روزی هر فیلمنامه ای که برای تصویب می دهم بگویند نه. فکر نکرده بودم ممکن است کل کارنامه فیلم سازی ام همان دو فیلمی باشد که قبل از انقلاب ساخته ام. دومی هم که فقط سه روز روی پرده رفته بود. کنار آمدن با این حقیقت اصلا آسان نبود. همین طور که نشسته بودم روی آن صندلی آفتاب کم و کمتر شد. غروب که از راه رسید هنوز روی همان صندلی به دیوار روبه رو نگاه می کردم. آفتاب که رفت ایده ای به ذهنم رسید: کارگردانی دلش می خواهد فیلم بسازد، اما به هر دری که می زند فایده ندارد. فکر می کند باید فیلمی درباره مردن خودش بسازد.