صورتش را جلو برد و در گوشش گفت: حاجی همیشه می گفت توی راهی که اولش اسم ( علی ) رو آوردی، صداقت رو بذار اون بالامالاهای دلت که بشه چراغ راهت و سرگردون نشی میون کوچه پس کوچه های بی فاصله و حیرون و ویلونش. می گفت از ته دلت بخواه تا بشه. ببین چقدر جنم داری؟ اگه کمه، زیادش کن و اگه نیست، اونقدر خودت بگرد تا پیداش کنی، ببین چیه و کیه که بهت امید می ده؟ حاجی می گفت همون می شه ارادت واسه جون دادن به خواسته هات، دلیل واسه نفس کشیدنت. به هر غیر ممکنی که ایمان داری یه روز ممکن می شه، فکر کن، اما فکر نکن قسمتت چیه و تقدیر چی می خواد واست. ببین خودت از اون بالایی و دنیایی که افتادی وسطش تا شبانه روز توش امتحان پس بدی، چی می خوای؟ حاجی می گفت ... ( دستان ) میان نفس های بلند ( جانا ) ادامه داد: دونه ی سرخ تسبیحو می کشید زیر انگشت اشاره اش و می گفت ببین آرامشت کجاست؟ بذر امید رو همون جا باس بکاری پسر. اگه وجودشو داری، پس می تونی، بسم الله و...
با احترام باید بگم قلمش ضعیفه ، شایدم من توقعم از طرز نوشتن و داستان پردازی رفته بالا یا شاید ذهن سخت گیری دارم! به هرحال از کلیشههای آبکی و تکراری هم خونه شدن خسته شدم . دیگه چیزی اونطور که باید جذبم نمیکنه خانم شهدوست بنظرم داره یه ایده تکراری رو زیاد تو داستانا میاره و اغلب کتاباش مثل رمانهای سایت نود و هشتیاست.. و طبق معمول یه مرد تعصبی و دیالوگهای فاقد ارزش. خیلی فایلهای رایگان خوندم و باید بگم خوندن اون فایلها هزار برابر امثال این رمانها ارزش داشت . بنظرم خانم شهدوست چون همزمان روی چندتا رمان کار میکنه نمیتونه خروجی خوبی در بیاره و اغلب بخاطر اون تیزرهای تبلیغاتی و پول گرفتن بابت چندتا موقعیتهای جن..سی که بعدا تو کتاب سانسور میشه بین تینیجرها محبوبیت داره
چرا انقد قیمتش زیاده آخه؟😵
رمان قشنگیه ولی طبق معمول وارد موضوع کلیشه ای همخونه بودن میشه.. که خیلی تو رمانا اینو میبینیم
کاشکی به صورت پی دی آف میشد خودش
چرا لینک دانلود نمیگذارید
هرکسی این رمان خونده بگه ارزش خریدن و خوندن داره .
خانم شهدوست خیلی قلم روان وزیبایی دارندهمهی رمانهای ایشون موضوع جالب وقشنگی دارندوکلیشه ای نیستند
نه اصلا. الکی هزینه نکن مزخرفه
من سانازم ، از کتابخونه گرفتم و خوندم .