کتاب خیابان گاندی

Khiaban Gandhi
کد کتاب : 57818
شابک : 978-6001942549
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1394
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت
ساناز سید اصفهانی
متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان ...
دسته بندی های کتاب خیابان گاندی
قسمت هایی از کتاب خیابان گاندی (لذت متن)
باید به ایستگاه اتوبوس میرسید. تا خیابان هشتم گاندی را خودش میرفت. اصل،رسیدن به میدان ونک بود. اتوبوس سر موقع میرسید. راننده ی اتوبوس پیرمرد خوابالودی بود که همیشه با خودش نخودچی کشمش داشت و به همه ی مسافران از سه قلوهایش میگفت. در این ده سال سه قلو ها بزرگ شده بودند و خرج شان هم با قد و قامتشان بالا رفته بود. دم ایستگاه اتوبوس ایستاده بود. برف روی سر کم مویش میریخت. برف اریب وار با وقار. کاش کلاهش را آورده بود! صدای اتوبوس از خودش زودتر میرسید. ترمزش و خرخر موتورش مثل کشتی غول آسایی بود که میخواهد دریا را در هم بریزد و سینه خیز و با عجله تا مقصدی نامعلوم از خودش جلو بزند. مثل ثانیه که انگار همیشه با چیزی نامعلوم قرار دارد و سر فرار به دور زدن دارد و دارد چیزی را دور میزند از چیزی میگریزد و میدود. یکسان. هموار. همیشه. تیک تیک. ثانیه. فکر کرد پیچ و مهره های این اتوبوس هم مثل فنر تخت خوابش تعمیر لازم دارند. شاید اگر امشب به خانه برود تشک را بردارد و روغن به فنرهای تخت بزند خوب میشود، یک کار نو میکند، یک فرسودگی را مرهم مینهد، یک صدای عادت را خفه میکند. از دور اتوبوس را دید که می آید. مثل ورود نعش کشی بی جنازه، وسط خیابانی بی آدم و خاموش.