دیدی بریدی نشستی کنارم خندیدی راست گذاشتی- صاف گذاشتی رو لبه و کناره گیری دیدی بریدی خندیدی به پروانه ای که بال می زند لای بال هاش شعله می کشد راست می ایستد دیدی مچ را که مردی ازش باقی مانده بود