عبور کن از آستان برج قمار از کرانه های تاریک حجره ها چراکه فواره ی گلوی تو از استخر برج و صدای کبود قوم من در انعکاس سنگاب های مسجد شاه طنین دیگر دارد. گوش کن بگذار اذان در صحن اضطراب منتشر شود و کارمندان ذبح صنعتی نماز میّت را در دهلیزهای کورش مال اقامه کنند امشب در آن دالان بی انتها باد بر اندام زائران آن شیء محدّب خواهد وزید و به رعشه می افتد ماه در مردمک حیوان آن فرشته ی خرس پوش دم پاساژ که عنقریب پایان قرن را اعلام می کند.