کتاب پیا

The Orphan Collector
(داستان بقا در همه گیری آنفلوآنزای 1918)
کد کتاب : 76866
مترجم :
شابک : 978-9641222170
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 462
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب پیا اثر الن ماری وایزمن

کتاب «پیا» رمانی نوشته «الن ماری وایزمن» است که اولین بار در سال 2020 به انتشار رسید. دختری سیزده ساله به نام «پیا» به همراه مادرش و برادران دوقلویش، «آلی» و «مکس»، در آپارتمانی کوچک در «فیلادلفیا» زندگی می کند، در حالی که پدرش—سربازی که برای اثبات وفاداری اش به ایالات متحده در جنگ جهانی اول حضور یافت—اکنون در حال نبرد در اروپا است. وقتی آنفولانزا در ماه سپتامبر در شهر فراگیر می شود و جان مادر «پیا» را می گیرد، او در خانه از برادرانش مراقبت می کند تا این که غذایشان به پایان می رسد. «پیا» برای یافتن غذا خانه را ترک می کند اما هشت روز بعد و پس از ابتلا به آنفولانزا به خانه بازمی گردد. «پیا» درمی یابد برادرانش گم شده اند و خانواده ای دیگر در آپارتمان آن ها زندگی می کنند. او را علیرغم خواسته اش به یتیمخانه می برند، اما «پیا» مصمم است که بفهمد چه اتفاقی برای برادرانش افتاده است. او همچنان امید دارد که آن ها زنده هستند.

کتاب پیا

الن ماری وایزمن
الن ماری وایزمن (متولد: Three Mile Bay، نیویورک، ایالات متحده) نویسنده پرفروشی است که رمان هایش به هفده زبان ترجمه شده است. اولین رمان او، درخت آلو، توسط Bookbub به عنوان یکی از سیزده کتاب برای خواندن نامگذاری شد و آنچه که او پشت سر گذاشت، در بهترین کتاب های تابستان 2015 هافینگتون پست قرار گرفت.
نکوداشت های کتاب پیا
Historical fiction fans will appreciate Pia and her determination to survive.
طرفداران داستان های تاریخی به «پیا» و عزم او برای بقا علاقه مند خواهند شد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A heartbreaking saga of resilience and hope.
روایتی غم انگیز درباره استواری و امید.
Penguin Random House Penguin Random House

A touching tale of loss, survival, and perseverance. Highly recommended.
داستانی تأثیرگذار درباره فقدان، بقا، و پایداری. به شدت توصیه می شود.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب پیا (لذت متن)
دوباره به سمت پنجره رفت و سعی کرد تمرکز کند. «پیا» سرش را پایین انداخته بود و با عجله کوچه را طی می کرد، گاهی اوقات هم با نگرانی اطرافش را نگاه می کرد، انگار که می ترسید کسی او را ببیند.

«برنیس» اصلا نمی توانست تصور کند که او می خواهد به کجا برود. شاید او به دنبال دارو بود. شاید به بیمارستان می رفت تا کمک پیدا کند.

اما اگر دوقلوها مریض شده بودند، حتما خود خانم «لانگه» به بیمارستان می رفت، نه این که دختر نوجوانش را بفرستد. این درست نبود. مگر این که خود خانم «لانگه» نیز مریض شده باشد. «پیا» از پله های ساختمان بعدی بالا رفت و وارد آن شد. او داشت چه کار می کرد؟