محمدرضا شهبازی

محمدرضا شهبازی

خلاصه‌اش می‌شود اینکه محمدرضا شهبازی هستم. متولد شانزده خرداد ۱۳۶۵ در تهران. خیر سرم راهنمایی و دبیرستان را در تیزهوشان درس خواندم و برای همین چاره‌ای جز رفتن به رشته مهندسی در دانشگاه نداشتم. رفتم مهندسی معدن دانشگاه تهران.
وقتی این رشته را نیمه کاره رها کردم هم من و هم مسئولان دانشگاه در پوست خودمان نمی‌گنجیدیم!
بعدش رفتم رشته معارف درس بخوانم که هنوز هم می‌خوانم. این دیگر انتخاب خودم بود. انصافا هم انتخاب خوبی بود. هنوز هم که شبهای امتحان فلسفه و منطق و… می‌خوانم حظ می‌برم.
در این سالها در نشریات مختلف طنز و جدی نوشته ام، در حوزه‌های مختلف که بیشترش فرهنگی بوده است. ماه‌بندان اولین کتابم است که وقتی برای اولین بار در دستهایم گرفتم کلی ذوق کردم. به نظرم کسی که با دیدن اثرش ذوق نکند بهتر است دور نوشتن و اینجور کارها را خط بکشد. اولین مجموعه طنزم هم آقازاده عزیز نام دارد که گزیده از طنزهایی است که در بین سالهای 87 تا 92 نوشته‌ام.
لانگشوت هم کتاب طنز بعدی‌ام است که یازده نقد طنز بر یازده فیلم زیادی جدی سینمای ایران را در خود جای دارد.
ازدواج با خانمی که به معنای واقعی کلمه خانم است و داشتن دختری که مثل همه دخترها، عشق بابایش است، و یک جفت پسر دوقلو، یکی از لطفهای خداست که از دست و زبان که برآید/ کز عهده شکرش بدر آید…
قربان مادرم هم می‌روم و پدرم را هم خیلی دوست دارم!
این خلاصه‌اش بود، و اگر قرار بود همه‌اش را شما بدانید که به خدای کریم ستار نمی‌گفتند.

کتاب های محمدرضا شهبازی

لانگ شوت


نورسنجی در عکاسی


آقازاده عزیز