فریده شجاعی

فریده شجاعی

در دومین روز از دومین ماه تابستان سال چهل و هشت در شهر تهران پا به جهان گذاشتم تا رسالت انسانی‌ام را که برای آن آفریده شده بودم، به انجام برسانم. نامم را فریده گذاشتند، یک نام مصری به معنی یکتا، یگانه...
بیست و هشتم دیماه سال هفتاد و نه برای من یک روز بزرگ بود. روزی که توانستم امانتی را که خداوند در وجودم به ودیعه گذاشته بود به عاشقان عشق هدیه کنم. امانت عشق اولین نوشته‌ی من نبود بلکه پلی بود به سوی رسیدن به یک نیاز روحی بزرگ و سوگند به آنکه به قلم سوگند یاد کرد، عشق بود که قلم را به دستم داد و عشق است که مرا با خود می برد تا به آنجا که عشق است.
امانت عشق، وارث عذاب عشق، بوسه تقدیر، زندگی یعنی چکیدن، خشت اول، شب بی‌ستاره، خاک غریب، زیر سایه بخت، پروین، پدر و... ذره‌ذره‌های وجود من هستند که تقدیم به دوستداران قلم می‌شوند.
شخصیت و احساسات عمیق من در کتاب‌هایم متجلی شده و حتی اگر به دیده انتقاد نگریسته شوند با تمام وجود دوستشان می‌دارم و آن را از اعماق قلبم به خوانندگان آثارم هدیه می‌کنم.
اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم دوست دارم بازهم فریده باشم و باز هم قلم به دست بگیرم زیرا عشق را در نوک قلم پیدا کردم.

کتاب های فریده شجاعی

امانت عشق


وارث عذاب عشق


آینه ای در من


سکوت تا سقوط


خشت اول


بوسه تقدیر


پدر


پروین