کتاب «یورگن هابرماس» نوشتهی جیمز بومن، اثری تحلیلی و تفسیری در حوزهی فلسفه اجتماعی و نظریه انتقادی است که به شکلی دقیق و در عین حال انتقادی به بررسی اندیشههای یکی از بزرگترین متفکران معاصر میپردازد. این کتاب، که در فهرستهای معتبر فلسفی مانند PhilPapers جایگاهی شاخص دارد، نه صرفا یک مرور ساده بر آثار هابرماس، بلکه گفتوگویی فلسفی با اوست؛ گفتوگویی که میان وفاداری به پروژهی نظری هابرماس و نقد محدودیتهای آن در جهان پیچیده و چندصدای امروز در نوسان است. بومن، که خود از چهرههای شناختهشده در نظریه دموکراسی مشورتی و فلسفه گفتوگویی است، در این کتاب میکوشد تا نظام فکری هابرماس را از درون بخواند، قوتهایش را برجسته کند و در عین حال کاستیهای آن را در مواجهه با واقعیتهای اجتماعی روشن سازد. در خوانش بومن، نخستین محور اساسی، دوگانهی مشهور زیستجهان (Lebenswelt) و سیستم در اندیشهی هابرماس است. او بر این باور است که تمایز هابرماس میان این دو حوزه، اگرچه برای تحلیل مدرنیته ضروری است، اما گاه خطر شیءانگاری زیستجهان و سادهسازی تنوع درونی آن را در پی دارد. بومن پیشنهاد میکند که زیستجهان را باید به مثابه فضایی ناهمگون و پر از صداهای متکثر دید، نه یک کل منسجم که صرفا از طریق هنجارهای ارتباطی بازتولید میشود. این نقد او را به سوی توجه بیشتر به چندپارگیهای اجتماعی، نابرابریها و شکافهای فرهنگی سوق میدهد که در عمل، فرایندهای ارتباطی و مشارکتی را شکل میدهند. دومین محور، دموکراسی مشورتی است، جایی که بومن مستقیما بر میراث هابرماس بنا میکند اما آن را با واقعگرایی اجتماعی بیشتری درهم میآمیزد. او میپذیرد که نظریهی گفتوگویی هابرماس چارچوبی قوی برای مشروعیت دموکراتیک فراهم میآورد، ولی هشدار میدهد که بدون نهادهای حمایتی و سازوکارهای تضمینکنندهی برابری مشارکت، گفتوگو در عمل ممکن است به بازتولید نابرابریها بینجامد. ازاینرو، بومن خواهان ترکیب نظریهی هابرماس با حفاظتهای نهادی و ارزیابیهای تجربی است تا بتواند در برابر محدودیتهای واقعی سیاست معاصر پایدار بماند. در محور سوم، بومن بر کثرتگرایی فرهنگی تأکید میکند. او از هابرماس میخواهد که نظریهی خود را به نحوی بازاندیشی کند که بتواند با جوامع چندفرهنگی و جهانوطن امروز سازگار شود؛ جایی که تفاوتهای ارزشی، زبانها و سنتهای قدرت نابرابر، شکل گفتوگو را تغییر میدهند. در اینجا بومن، نظریهی گفتوگویی را به سمت حساسیت بیشتر نسبت به گفتوگوهای میانفرهنگی، حقوق اقلیتها و تفاوتهای قدرت سوق میدهد. نکتهی برجستهی دیگر در خوانش بومن، انعطاف عملگرایانه اوست. برخلاف رویکردهای صرفا ایدهآلیستی، بومن معتقد است که باید هنجارهای هابرماسی را در معرض آزمون تجربهی اجتماعی قرار داد: در فضای واقعی که در آن گفتگوها با شکست، تعصب، نابرابری و محدودیت مواجهاند. بدین ترتیب، او نظریهی هابرماس را از «موقعیت گفتاری ایدهآل» به سمت استدلال عمومی واقعگرایانهتر و فروتنتر سوق میدهد. با این همه، پروژهی بومن خالی از چالش نیست. برخی منتقدان میگویند که این اصلاحات خطر آن را دارد که انسجام هنجاری نظام هابرماس را تضعیف کند و از قدرت جهانشمول آن بکاهد. افزون بر این، چون بومن هنوز درون چارچوب مفهومی هابرماس باقی میماند، ممکن است نقد او به جای دگرگونسازی ساختاری، تنها وصلهای بر همان دستگاه فکری باشد. در نهایت، کتاب «یورگن هابرماس» از جیمز بومن پلی است میان نظریه و عمل، ایده و نهاد، گفتوگوی آرمانی و واقعیت اجتماعی. بومن با زبانی روشن و استدلالی دقیق، هستهی اخلاقی و هنجاری اندیشهی هابرماس را حفظ میکند، اما آن را به گفتوگویی باز و انتقادیتر دعوت میکند؛ گفتوگویی که بتواند با دگرگونیهای جهان مدرن، با کثرت و بیعدالتی، همزمان اندیشمندانه و سازنده روبهرو شود. برای خوانندگانی که میخواهند از حدود نظریهی انتقادی فراتر روند و به پرسش از چگونگی تحقق عملی گفتوگو در جهان معاصر برسند، اثر بومن نمونهای روشنگر و برانگیزاننده است.
درباره جیمز بومن
جیمز بومن، استاد دانفورث فلسفه در دانشگاه سنت لوئیس است. او نویسنده، ویراستار یا مترجم کتاب های زیادی است.