کتاب باجی

Baji
  • 25,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: هشت هشت
    نویسنده:
کد کتاب : 117169
شابک : 978-6009734344
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 72
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---
قسمت هایی از کتاب باجی (لذت متن)
چند روز پیش، زبیده در حالی که بافه های برگ ذرت را از روی زمین جمع می کرد، گفته بود: (( من از این پیرزن بی دندون می ترسم. امسال آب چشمه حسابی رفته پای ذرت ها. هم شیری اند و هم دونه پر. اگه باجی با آن چشم های شور و سروصورت چروکیده چیزی ازشون بذاره!) هیچ وقت جواب طعنه های زبیده را نداده است. تنها سرش را کج کرده است و از کنار زخم زبان ها گذشته و زبیده را واگذار کرده به خود چشمه. از آن روزی که زبیده گیس سفیدش را کشیده است، هر شب جارو به دست لب چشمه ورد می خواند. جارو را تو آب چشمه فرو می برد. خیس که شد دورتادور چشمه را جارو می زند و ورد می خواند. کار هر شبش است. آن قدر دعا می کند تا سروکله ی ماری سیاه از جوب عمیق کنار پل پیدا می شود و دور باجی می چرخد و باجی وردگویان می رقصید.