کتاب «روانشناسی یادگیری» نوشتهی فریبرز درتاج و محمدحسین خانی، اثری نظاممند در بررسی بنیادهای روانشناختی فرایند یادگیری است که با نگاهی دقیق به نظریهها، فرایندها و عوامل موثر بر یادگیری انسان، کوشیده است بینشی علمی از این مسئله در اختیار خواننده قرار دهد. کتاب در سیزده فصل تدوین شده و هر فصل به یکی از جنبههای اساسی یادگیری در بافتهای مختلف آموزشی و شناختی میپردازد. در فصل نخست، نویسندگان با طرح مسئله اصلی کتاب یعنی چیستی یادگیری، به تفاوت میان برداشت عمومی و نگاه علمی به این فرایند اشاره میکنند. برخلاف تصور رایج که یادگیری را صرفا به حضور در کلاس درس و مواجهه با معلم و کتاب محدود میکند، در این اثر یادگیری پدیدهای در نظر گرفته شده که در هر زمان و مکانی، رسمی یا غیررسمی، میتواند رخ دهد. همین نگاه زمینهای برای ورود به بحثهای نظری و تحلیلیتر فراهم میسازد. در ادامه، فصل دوم به اهمیت نظریهها در درک بهتر یادگیری و ریشههای فکری گوناگون در این حوزه اختصاص دارد. در اینجا، نظریههای تداعیگرا بهعنوان نخستین تلاشها برای توضیح یادگیری معرفی میشوند. این نظریهها، یادگیری را نتیجه پیوند میان محرک و پاسخ میدانند و بر نقش تکرار، تقویت و شرطیسازی تأکید دارند. در مقابل، نظریههای شناختگرا که در فصل سوم به آنها پرداخته میشود، بر نقش فعال ذهن در پردازش اطلاعات، ساختاردهی تجربه و تولید دانش تمرکز دارند. این بخش از کتاب با تحلیل دیدگاههایی مانند نظریه پیاژه و ویگوتسکی، به درک عمیقتری از یادگیری بهعنوان یک فرایند درونزاد و پویا منجر میشود. از نکات قابل توجه، پرداختن به یادگیری در بسترهای نوین آموزشی است. فصلهای مربوط به یادگیری الکترونیکی، یادگیری مشارکتی و یادگیری مسئلهمحور، به بررسی نقش فناوری، تعاملات گروهی و فعالیتهای حل مسئله در تقویت فرایند یادگیری میپردازند. این فصلها با اشاره به تغییرات ساختاری در نظامهای آموزشی معاصر، بر اهمیت سازگاری روشهای تدریس با نیازهای جدید تأکید دارند. در فصلهای میانی کتاب، به موضوعاتی مانند انتقال یادگیری، حافظه و سبکهای یادگیری پرداخته شده است. این بخشها با تحلیل دقیق نحوه تثبیت اطلاعات در ذهن، تفاوتهای فردی در ترجیحهای یادگیری، و عواملی که موجب انتقال یا عدم انتقال آموختهها به موقعیتهای جدید میشوند، به شناخت گستردهتری از پیچیدگیهای یادگیری کمک میکنند. در فصلهای پایانی، رابطه بین یادگیری و عوامل زیستی، از جمله ساختار مغز و عملکردهای عصبی، و نیز جایگاه انگیزش در یادگیری بررسی میشود. این دو مسئله بهویژه در آموزش رسمی و غیررسمی نقش کلیدی دارند و نویسندگان با ارائه شواهد علمی، پیوند عمیقی میان این حوزهها و کیفیت یادگیری برقرار کردهاند. کتاب «روانشناسی یادگیری» مجموعهای منسجم از دیدگاهها و پژوهشهای علمی در حوزه یادگیری است که با رویکردی ترکیبی، مسائل سنتی و نوین آموزشی-علمی را در کنار یکدیگر قرار داده و تصویری جامع از این مسئله در اختیار خواننده قرار میدهد. برای دانشجویان علوم تربیتی، روانشناسی، و حتی معلمان و طراحان آموزشی، این اثر منبعی قابل اتکا برای تعمیق دانش و بهبود عملکرد حرفهای به شمار میآید.