برقراری صلح و امنیت جهانی و ایجاد همکاریهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از اساسیترین نیازها و دیرینهترین آرزوهای بشر بوده است. امّا پیشبرد هدفهای صلح بینالمللی و رفاه عمومی جهانیان بدون تشکیل نهادهایی که این اهداف را دنبال کنند، میسر نبوده است.در قرون گذشته، روابط بینالملل مبتنی بر روابط دو جانبه و یا چند جانبه دولتها بود و هر چند در قرن نوزدهم نیز کوششهایی در جهت نظام بخشیدن همکاریهای بینالمللی از طریق کنگره وین (1815) و کنگره برلن (1885) صورت گرفت، آن تلاشها چندان نتیجه بخش نبود خصوصا این که حوزه آن اقدامات به قاره اروپا محدود میشد.با پیشرفت جوامع بشری لزوم همکاری همهجانبه دولتها و برقراری روابطی عادلانه، ضروریترین اقدام برای دستیابی به صلح واقعی و امنیت پایدار بشمار آمد. بنابر این، پس از جنگ جهانی اوّل، «جامعه ملل» به عنوان نخستین سازمان بینالمللی که در نظر داشت کلیه اعضای جامعه بینالمللی را در برگیرد، تشکیل شد. این سازمان که در جهت نزدیک کردن دولتها گامهای بزرگی برداشت، به دلیل ضعفهای بنیادین و ساختاری خود نتوانست از وقوع توفان ویرانگر جنگ جهانی دوّم که خسارات فراوان و میلیونها قربانی بر جای گذاشت، جلوگیری کند.علیرغم ضعفهای «جامعه ملل» احساس نیاز به تشکیل اجتماع جدیدی از دولتها نه تنها از بین نرفت بلکه دو چندان شد. دولتهای فاتح جنگ با اعتقاد راسخ به این که تنها راه صلح و امنیت بینالمللی تشکیل یک سازمان جدید با ساختار نوین است، «سازمان ملل متحد» را تأسیس کردند.تحولاتی که پس از تشکیل سازمان ملل متحد در جهان صورت گرفته است، تغییراتی شگرف در نظام داخلی دولتها و تطبیق مقررات آنها با قواعد بینالمللی به وجود آورده است. علیرغم آثار مثبت تشکیل این سازمان بر جامعه بینالمللی، باید اذعان داشت که این سازمان ضعفها و ناکامیهای بزرگی نیز داشته است که از آن جمله میتوان به سیاست دوگانه شورای امنیت در قبال دولتهای مختلف، عدم توفیق در برقراری نظم بینالمللی اقتصادی، نداشتن ضمانت اجرایی کافی در اجرای قواعد حقوق بینالملل و.... اشاره کرد.به هر حال پدیده سازمانهای بینالمللی از شاخصهای مهم جامعه بینالمللی معاصر است و روزی نیست که جهانیان از طریق مطبوعات و رسانههای گروهی از فعالیت این سازمانها مطلع نشوند.اهمیت این پدیده و علاقه دانشجویان به مباحث سازمانهای بینالمللی از یک سو، و نیز فقدان منابع کافی به زبان فارسی در این زمینه از سوی دیگر، انگیزه اصلی بنده در نگارش این کتاب بود.هدف این کتاب بررسی سازمانهای بینالمللی با در نظر گرفتن آخرین تحولات آنهاست. در تنظیم مباحث کتاب، سرفصل برنامه درسی دانشجویان رشته حقوق، علوم سیاسی و روابط بینالملل مد نظر بوده است. از آنجا که تعداد سازمانهای بینالمللی فراوان و دامنه فعالیتهای آنها وسیع است، بررسی همه آن سازمانها و فعالیتهای مربوط در حوصله این مقال نمیگنجید. از اینرو، در پارهای موارد ناگزیر از عدم بررسی برخی از سازمانها (مانند تعداد زیادی از سازمانهای منطقهای) و یا بررسی اجمالی برخی دیگر (مانند جامعه ملل) بودهایم. لیکن با علم به این که سازمان ملل متحد مهمترین سازمان جهانی است، محور اصلی این نوشتار به بررسی این سازمان و موسسات وابسته به آن اختصاص داده شد.