نخستین فیلسوفان یونانی، همگی در درجهی نخست ریاضیدانانی بزرگ بودند که دانش ریاضی را به منظور پژوهش ناب گسترش داده و رهیافتی نظری بدان در پیش گرفتند. مهمترین کشف آنان در دانش ریاضی، مسأله ی «تناسب» بود که در پرتو آن، دانشهای دیگری چون هندسه، جغرافیا، ستارهشناسی و موزیک، هریک در پرتو این رویکرد، ساختاری تازه یافتند. بر این رویکرد ریاضی به علم موزیک، پیدایش «هارمونی» و در نتیجهی آن، نگاهی کمیت گرایانهتر به علوم دیگر بود. یافتن این که چهار کمیت میتوانند دو به دو با یکدیگر همارز باشند، منجر به پیدایش فواصل موزیکی گردید. در گام بعدی، آنان دریافتند که پی آیی و پیرفت فواصل موزیکی از سامانی ریاضی برخوردار هستند و بنابراین میتوان این سامان را به زبان ریاضی نوشت. گسترش این ایده به دیگر پدیدههای جهان، باعث پیدایی این رویکرد شد که همان سامان ریاضیک بر تمامی پدیدههای جهان، به ویژه کیهان و آنچه در آسمان میگذرد فرمانرواست و...