کتاب «ظهور و سقوط استعاره» اثر فرانک انکرسمیت، مجموعهای از مقالههاست که به نقد نقش استعاره در فهم و بازنمایی تاریخ میپردازد. این مجموعه در مواجهه با نظریهپردازانی چون هیدن وایت، آرتور دانتو و گادامر، مسائل بنیادینی چون تمایز میان بازنمایی تاریخی و بیان هنری، جایگاه استعاره در روایت تاریخی و نسبت میان پستمدرنیسم و تاریخگرایی را بررسی میکند. به عقیدهی نویسنده، دغدغهی اصلی فلسفهی قرن بیستم باید مواجهه با تاریخ مدرن باشد، یعنی اینکه چگونه تاریخ میتواند به صورت فلسفی فهمیده شود. به همین منوال، در زمینهی استعاره، وقتی زبان استعاری دچار عدم شفافیت شود، فهم تاریخی دچار اعوجاج میشود؛ به عبارت دیگر، استعاره اگر کارکرد ادبی داشته باشد مشروع است، اما وقتی به مدل معرفتی تبدیل شود، محدودیتها و خطاهای خود را آشکار میکند. کتاب همچنین میان توصیف و بازنمایی تمییز میگذارد. نویسنده معتقد است که فلسفهی تاریخ باید از الگوی توصیفی فاصله بگیرد و به بازنمایی توجه کند، یعنی به سیستمی که تاریخ را به گونهای ارائه میدهد که بازتابی از تجربه تاریخی باشد، نه صرفا گزارشی از وقایع. به این ترتیب، او بر استقلال تاریخ نسبت به علوم تجربی تأکید میکند و بیان میکند که تاریخ دارای روش و منطق متفاوتی است و نباید در چارچوب علوم تجربی قیاس شود. همچنین کتاب، در لایهی نظری، به جهانبینی تاریخی پرداخته است که در آن سه سطح اساسی در فلسفهی تاریخ قرار دارد: سطح واقعیت گذشته، سطح توصیف گذشته و سطح بازنمایی گذشته. نویسنده عمدتا بر دو سطح «تجربهی تاریخی» و «بازنمایی تاریخی» متمرکز است و از بررسی مفصل معرفتشناسی تاریخی اجتناب کرده است، هرچند در میان بحثها دائما این موضوع مورد توجه است. در پایان، کتاب این امکان را پیش مینهد که خواننده نظریهپردازی تاریخی را فراتر از تحلیلی از گزارشهای وقایع، بلکه به عنوان فعالیتی معناپردازانه و زبانی درک کند که در آن انتخاب استعاره و الگو بازتابدهنده یک جهانبینی است.
درباره فرانک انکرسمیت
فرانک انکراسمیت استاد تاریخ فکری و نظریه تاریخی در دانشگاه گرونینگن است. انکراسمیت، عضوی از خانواده تولیدکنندگان نساجی انکراسمیت، ابتدا به مدت سه سال در لیدن فیزیک و ریاضیات خواند و سپس خدمت سربازی خود را انجام داد.