مطابق نظریه آرتور لوئیس با عنوان «توسعه اقتصادی با عرضه نامحدود نیروی کار» برای تحقق رشد اقتصادی، منابع باید از بخش سنتی به مدرن انتقال یابند. مطابق نظر اکثر تحلیلگران این دو بخش به ترتیب معادل کشاورزی سنتی و صنعت فرض و موجب میشود که توسعه اقتصادی را صرفا در صنعت ببینند. اما بررسیهای عمیقتر موجب شناخت و درک درستتری از ارتباط بین بخشهای کشاورزی و صنعت شده است. به طوری که در اواسط دهه 1960 عنوان شد که هر گونه رکودی در رشد بخش کشاورزی سبب رکود در رشد صنعت خواهد شد و این خود، موجب افتادن در دام تعادلی سطح پایین میشود. اما درباره نقش کشاورزی در توسعه اقتصادی مطابق نظر جانستون و ملور بخش کشاورزی به عنوان نیروی محرکه رشد اقتصادی در مراحل اولیه توسعه دانسته شده و در مراحل بعدی رشد هم برای بخش کشاورزی نقشهای گوناگون تأمین درآمد، ایجاد اشتغال، تأمین خوراک، ایجاد بازار و ارزآوری در تغییر ساختار اقتصاد کشورهای جهان سوم در نظر گرفته میشود.