در عصر پسامدرنیسم تولید اوقات فراغت از دستاوردهای فنآوری مدرن است و به همین دلیل در ساختار مدیریتی کشورهای پیشرفته روشهای مصرف اوقات فراغت به یک عمل اقتصادی و سرمایهمحور به نام گردشگری میانجامد. این کتاب با هدف تحلیل مفاهیم و اصول فلسفی بر ضرورت توجه بر این صنعت مهم تأکید میکند؛ صنعتی که دو روی یک سکه است، یک روی آن صلح و امنیت و تسهیل در امور است و روی دیگر آن ساختارشکنی. نگارنده در شش فصل با طرح مبانی نظری به رابطۀ میان گردشگری با مدرنیته، پسامدرنیته و فراپسامدرن میپردازد و نتیجۀ غایی از توسعۀگردشگری پایداری را که توأم با عدالت اجتماعی و جغرافیایی باشد، در رعایت راهکارهایی برمیشمرد که طی یک مدل مفهومی در کتاب آمده است.