فسقلی بوس و بغل را دوست دارد، چلاندن و نوازش، در آغوش گرفتن و دوست داشتهشدن را هم همینطور. اینها به خاطر خانوادهاش است. فقط یک چیز کوچولوی کوچولو فسقلی را اذیت میکند. فسقلی میخواهد که قبلش از او اجازه بگیرند. اما این اتفاق نمیافتد. قصهای دربارهی مرز گذاشتن، پذیرفتن مرزها، و دربارهی جسارت نه گفتن و دفاع از خود.
کریستین هاو در منطقهای از دارمشتات بزرگ شد. او به همراه خانوادهاش در خانهای بزرگ زندگی میکرد که زمانی مهمانخانهی اجدادش بود و میتوانست پیپی جوراببلنده را خوشحال کند. در کودکی با قوهی تخیل شکوفا، داستانها و ماجراجوییها به کرستین پرواز میکردند و در بازی با خواهرش به واقعیت تبدیل میشدند. در نوجوانی، شعر مینوشت. در اوایل بیست سالگی، شروع به نوشتن اولین داستانهای کوتاه خود کرد.
کرستین به عنوان فیزیوتراپیست فارغالتحصیل شد و تا زمانی که در رشتهی طراحی سیستم رسانهای و روزنامهنگاری تخصصی تحصیل کرد، در این حرفه کار میکرد. او حتی قبل از فارغالتحصیلی به بخش آژانسهای خبری روی آورد. در سالهای ۲۰۰۷/۲۰۰۸، او در مرکز ادبیات جدید دارمشتات پذیرفته شد و پسری داشت که تقریباً در چهار سالگی درگذشت.
کرستین فارغالتحصیل آکادمی رسانههای کودکان و فارغالتحصیل دورهی آموزش از راه دور STUBE در ادبیات کودکان و نوجوانان است. او عضو PAL انجمن بینالمللی نویسندگان و تصویرگران کتاب کودک (SCBWI) و عضو شبکه نویسندگان "Die Mainautoren" است. در حین کار، او دوره آموزشی مشاور سوگ برای کودکان را گذراند و آموزشهای بیشتری را در زمینه مشاوره سیستمی گذراند.