کتاب نقش پنهان

Naghsh-e Penhan
کد کتاب : 18368
شابک : 978-9648944891
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1392
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب نقش پنهان اثر محمد محمدعلی

«نقش پنهان» نخستین رمانی است که در سال 1370 از محمدعلی به چاپ رسید. این رمان را در آن سال نشر قطره منتشر کرد. نخستین رمان محمد علی شاید از حیث مضمون و موضوع شباهت‌هایی به «بوف کور» داشته باشد اما از نظر شکل و معماری هنری به سامان است و ساختاری مدرن و منسجم دارد. در آغاز یکی از بخش‌های نخستین فصل اول کتاب «نقش پنهان»، نویسنده می‌نویسد: «در زندگی هرکس روزهایی هست که هرگز فراموش نمی‌شود. برای من روزی که از رفت و آمدم به کاخ دادگستری و دادگاه و دفتر وکالت نتیجه گرفتم، یکی از این روزهاست.» رمان «نقش پنهان» با تصویر زنگاب سقف از نگاه ناصر شروع می‌شود. رمان از سال‌های پیش از انقلاب شروع و به زمان جنگ ختم می‌شود. ناصر در زمان شاه یکبار برای گفتن جمله‌ای سر کلاس انشا راهی زندان می‌شود. احمد کدخدامنش، بچه محل قدیمی و همشهری پدر ناصر یعنی فتح الله رزاقی که یک دهانه نانوایی در محله سرآسیاب دارد، در بی کاری و بی پولی به دلیل تن پروری رو به فتح‌الله می‌آورد. گرچه پدر ناصر به او پیشنهاد کار می‌دهد اما او به تن پروری عادت کرده و از پدر ناصر با یادآوری زندانی شدن پسرش و مسایل دیگری که بین خودشان گذشته، قصد باج‌خواهی دارد.

پدر ناصر با مشقت و کارگری از پادویی به نانوایی رسیده و نسبت به کدخدامنش وضع مالی خوبی بهس هم زده. در یکی از مراودات میان این دو فتح‌الله با قمه توسط احمد در پیکانی که آن‌ها را به دادگاه می‌برده، به قتل می‌رسد. ناصر پس از قتل پدرش مستأصل می‌شود. از کار در شرکت آوانس(آشنای پدرش) دست می‌کشد و راهی شمال می‌شود و در آن‌جا در مخابرات کار می‌گیرد اما ماندن او در شمال هم دیری نمی‌پاید. در رفت و برگشت‌هایش به دادگاه متوجه می‌شود احمد پارتی دارد و او مانع اعدامش می‌شود. ناصر با تلاش و تقلا آشنایی دست و پا می‌کند، به رییس دادگستری نامه‌ای می‌نویسد و اعدام احمد فرامی‌رسد. اما او پیش از اعدام خودکشی می‌کند.

کتاب نقش پنهان

محمد محمدعلی
محمد محمدعلی، نویسنده و پژوهشگر ادبی، هفتم اردیبهشت ۱۳۲۷، در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در غرب تهران، خیابان سلسبیل و هاشمی به دبستان می‌رود. اولین مشوق و مصحح دل نوشته‌های او، ترانه سرای رادیو، محمود سنایی (شهرآشوب) است. در دوره چهارساله دبیرستان مروی، نخست والیبالیست و سپس بازیگر نمایشنامه‌هایی می‌شود که (دکتر) ایرج امامی کارگردانی می‌کرد. در همین دوره به عضویت هیات تحریریه سالنامه مروی درمی‌آید و همچنین با نادرنادرپور شاعر و نخستین سخنگوی کانون نویسندگان ...
دسته بندی های کتاب نقش پنهان
قسمت هایی از کتاب نقش پنهان (لذت متن)
من یک ایرانی تمام عیارم. فکر می کنم باید شریک غم دیگران باشم و شادی دیگرانمربوط به خودشان است. رفتن به مجلس ختم را ضرروری می دانم ولی حضور در مجلس عروسی را نه. وقتی قتلی اتفاق می افتد، مرگ برایم جذابیت بیشتری پیدا می کند. برای همین احمدخان را فرستادم بالای دار. بالای دار نه. عرصه را بهش تنگ کردم تا خودکشی کند.

«کو دل با رحم و شفقت؟ خیلیهایشان مثل کلوخ چشم دار فقط نگاهم می کردند». «شهر غریب در شب اول خیلی نمود دارد. به خصوص وقتی فکر می کنی قرار است کار بزرگی بکنی، هزار بهانه داری که نخوابی»(صفحه 37). «می دیدم در کنارم نسلی رشد می کند و به خیابانها می ریزد که مثل خودم هیچ یک از تجربه های گذشته را به خاطر ندارد»(صفحه 65). «گو که می دانستم، این گونه حرفهای تند و تیز و عریان در قالب هنر نمی گنجد. هنر چیز بزرگ تری را ثابت می کرد»