میخواهم کلاه از کوه برگیرم و کج بنشینم به تقلید درختان چون ابرها به پشتم بنشینند هیچ گذرنده چون من نیست رنگ باخته و بر دره ها خندان به نام خویش چون کج شوم و با درختان گیسو به آب دهم... دهه ی چهل شمسی یکی از درخشان ترین مقاطع شعر معاصر فارسی است. در این دهه جریان ها و موج های زیادی مانند موج نو شعر دیگر و شعر حجم از دل شعر نیمایی سر بر آوردند. هوشنگ چالنگی از جمله شاعرانی بود که در این دهه به شعر بی وزن موج نو گرایش پیدا کرد و به همراه چند شاعر گروه (شعر دیگر) راغ تشکیل دادند که بعدها هسته ی نخستین (شعر حجم) شدند. آموخته ها و آموزه های شعری چالنگی در دهه ی پنجاه سرمشق شاعران جوان مسجد سلیمان قرار گرفت و از پس آن و با حمایت پرشور منوچهر آتشی موج ناب پا گرفت. چالنگی از زبان ویژه در سروده هایش بهره گرفته است. شعر او شعری موجز است. توجه به عناصر اقلینمی و طبیعت زاد بوم خویش در سروده هایش جلوه ای تازه به شعرهایش بخشیده است. بازآفرینی اسطوره در شمایلی تازه فراروی از تقطیع نیمایی تصویرهای فراواقعی آشنایی زدایی و استعاره گرایی از دیگر ویژگی های شعری اوست...
کتاب مجموعه ی کامل اشعار هوشنگ چالنگی