کتاب شیطان و دوشیزه پریم

The Devil and Miss Prym
کد کتاب : 25822
مترجم :
شابک : 978-9644531392
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 176
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

شیطان و دوشیزه پریم (جیبی)
The Devil and Miss Prym
کد کتاب : 120631
مترجم :
شابک : 978-6008277330
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 245
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

شیطان و دوشیزم پریم
The Devil and Miss Prym
کد کتاب : 125041
مترجم :
شابک : 978-6008942412
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 174
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

شیطان و دوشیزه پریم (رقعی)
The devil and Miss prim
کد کتاب : 89968
مترجم :
شابک : 978-6008277545
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 233
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب شیطان و دوشیزه پریم اثر پائولو کوئیلو

قلم پائولو کوئیلو حال وهوای خاصی ایجاد می کند. او یک شرایط عالی را همچون کاری که در ریاضی و فیزیک انجام می دهند انتخاب می کند و پدیده ای را پیرامون آن شرایط تعریف می کند. همچون اثباتی تحت شرایط عالی. اگرچه که شرایط کامل و عالی است ولی اثبات های کوئیلو تحت هر شرایطی صدق می کند.
کتاب شیطان و دوشیزه پریم اثباتی فلسفی بر این امر است که همه چیز بستگی به انتخاب و کنترل دارد. اتفاقات وحشتناک و ناخوشایند ممکن است برای هر شخصی رخ بدهد ولی پاسخ ما به این اتفاقات همان چیزی است که ما را به عنوان افراد و نوع بشر تعریف می کند. یکی از ویژگی های مثبت شیطان و دوشیزه پریم این است که سبب می شود مخاطب سوالات درستی از خودش بپرسد. سوالاتی که معمولا از خود نمی پرسد ولی ضروری است. سوالاتی همچون اینکه چرا افراد کارهای وحشتناکی در حق هم می کنند؟ چه چیزی انگیزه ی چنین کارهایی را در آن ها ایجاد می کند؟ چگونه بدی هایشان را در ذهنشان توجیه می کنند و نهایتا به این می رسند که پروردگار را مسئول تمام اعمال خود می دانند؟
افراد و شخصیت های کتاب به اندازه ی پیامی که نویسنده در صدد ابلاغ آن است، مهم نیستند. داستان با ورود غریبه ای به یک روستای دورافتاده آغاز می شود که یک کوله پشتی حاوی یک دفترچه یادداشت و یازده شمش طلا به همراه دارد. غریبه به دنبال پاسخ برای سوالاتی آمده که او را شکنجه می دهد. مثلا اینکه آیا نوع بشر ذاتا خوب و بدند؟ در استقبال از غریبه ی پر رمز و راز، کل روستا درگیر داستان پیچیده ی او می شوند. شیطان و دوشیزه پریم داستانی تفکر برانگیز از اجتماعی است که با طمع و ترس بلعیده شده و بین انتخاب بد و خوب در نزاع است.

کتاب شیطان و دوشیزه پریم

پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو دسوزا، زاده ی 24 آگوست 1947، ترانه سرا و رمان نویس برزیلی است.کوئیلو از اوایل دوران نوجوانی قصد داشت که نویسنده شود. درون گرایی و سرکشی های کوئیلو در 17سالگی، والدینش را بر آن داشت تا او را در یک آسیاشگاه روانی بستری کنند. او قبل از مرخص از شدن در بیست سالگی، سه بار از این آسایشگاه فرار کرد.کوئیلو در سال 1982 اولین کتاب خود را منتشر کرد که به موفقیت چندانی نرسید اما با انتشار کتاب کیمیاگر، نام او بر سر زبان ها افتاد.پائولو کوئیلو در سال 1980 با هنرمندی به نام کریستینا اویتیسیکا ...
نکوداشت های کتاب شیطان و دوشیزه پریم
Only someone Jesuit-trained could bring to Scripture the kind of coolly passionate imagination on display in Coelho’s latest novel.
تنها کسی که تحت تعلیمات یسوعی بوده می تواند چنین تخیلات پرشور و جالبی را که در جدیدترین رمان کوئیلو نمایان شده، به رشته ی تحریر در آورد.
Philadelphia Inquirer Philadelphia Inquirer

A suspenseful fable...satisfying.
افسانه ای پر از تعلیق و راضی کننده.
Milwaukee Journal Sentinel

قسمت هایی از کتاب شیطان و دوشیزه پریم (لذت متن)
البته برتا دلیل قابل قبولی برای نشستن مقابل در خانه ی خود داشت و وقتی مرد غریبه را در حالی دید که از سربالایی پرشیب به سوی تنها مهمان سرای دهکده می رفت، دریافت که انتظارش به سر رسیده است. البته مرد غریبه با لباس های چروکیده و ریش اصلاح نشده اش با آن چیزی که برتای پیر همواره در ذهن داشت توفیر داشت، اما انگار او با شبحی همراه بود؛ شبحی از شیطان! برتا با خودش گفت: « حق با شوهرم بود. اگر من امروز اینجا نبودم، کسی متوجه ورود او به دهکده نمی شد. » اگرچه برتا توان تشخیص سن وسال او را نداشت، اما حدس می زد که مرد حدود چهل تا پنجاه سال داشته باشد. او هم همانند افراد سالخورده ی دیگر، با معیارهای خودش او را جوان انگاشت. با خود فکر کرد، یعنی چه مدت در دهکده خواهد ماند؟ و چون دید فقط کوله بار کوچکی دارد، احتمال داد تنها ممکن است چند روز بماند و بعد هم به دنبال سرنوشتش برود؛ سرنوشتی که برتا از آن بی خبر بود و نمی خواست هم درباره اش بداند. باوجوداین، با خودش فکر کرد ارزشش را داشته که این همه سال در آستانه ی در خانه اش بنشیند و منتظر آمدنش باشد. چراکه دست کم نگریستن به زیبایی های کوهستان را در همه ی این سال ها فراگرفته بود؛ کاری که تمام عمر درکش نکرده بود، تنها به این دلیل که در آن دهکده به دنیا آمده بود و به مناظرش عادت داشت. همان طور که برتا می پنداشت، مرد غریبه وارد مهمان سرا شد و پیرزن با خود فکر کرد بهتر است آمدن مهمان ناخوانده را به کشیش ده اطلاع دهد، اما باز با خودش فکر کرد کشیش ده به حرف های او گوش نخواهد داد و خواهد گفت این حرف ها فقط توهّم های افراد پیر و سالخورده است.